× تصاویر و سفرنامه تورهای بهار 95

سفرنامه تور ماسوله مورخ 95/1/27

بیشتر
8 سال 1 هفته قبل #1489 توسط travelloug
سفرنامه تور ماسوله
مورخ 95/1/27
راهنما: وحید شعبانی




با یاد او
باز باران با ترانه ، می خورد بر بام خانه ... با صدای شرشر باران از خواب بیدار می شوم و آماده سفری دیگر اینبار به مقصد ماسوله ، شهر هزار پله می شوم...
همسفرانمان در وعده گاه ایستاده اند و آماده حرکت هستیم... در تاریکی شب به راه می افتیم و باران نیز تا قسمتهایی از مسیر ما را همراهی میکند .. در میانه راه دوستان دیگری نیز به جمع ما میپیوندند و به راه می افتیم.. خورشید کم کم بالا آمده و وقت صبحانه خوردن است..
یاران جانمان صبحانه را نوش جان کرده اند



حالا نوبتی هم که باشد نوبت معارفه است .. همسفران یک به یک خود از خود می گویند و خاطرات شیرین کودکی.. صمیمیت خاصی از همین ابتدای سفر بین ما و دوستانمان شکل گرفته است و این نوید یک روز خوش را به ما میدهد..
اینجا که ما هستیم جنگل سراوان است .. بعد زلزله سال 69 رودبار به پیشنهاد دکتر طالقانی نخستین موزه میراث روستایی گیلان در این نقطه احداث شده است.. نم نم باران و صدای خوش موسیقی گیلکی و به خصوص سگ دوست داشتنی که با پای لنگش به استقبال همسفرانمان آمده است حالمان را حسابی خوش کرده است و لبانمان را خندان.. از خانه های روستایی نقاط مختلف گیلان بازدید می کنیم و شیرینی محلی داغ می خوریم .. همه گیلان اینجا جمع شده است و زیباییهای چشم نوازش دل ما و همسفرانمان را با خود برده است ..
حالا از موزه بیرون آمده ایم و به سمت محل صرف نهارمان در حرکتیم .. در راه کلی موسیقی به گوشمان می خریم و درباره کوروش کبیر نیز مفصلا صحبت می کنیم !!!
یارانمان نهار را صرف کرده اند و بی صبرانه منتظر رسیدن به ماسوله هستند..





آقای بیگدلی ماشین را کنار جاده پارک نموده و مقداری از مسیر را پیاده طی می کنیم .. از پله ها با شوق و هیجان بالا می رویم و حالا همه روی پشت بام روبروی امامزاده ایستاده اند و ژستی گرفته اند برای عکس یادگاری..



همه به گوشه ای میروند و مشغول کاری می شوند ..



یکی شیرینی می خرد و یکی با لباس محلی عکس می گیرد ..



خلاصه که در این ماسوله کسی بیکار نیست .. نم نمک به زمان بازگشتمان نزدیک می شویم .. همه از پله ها پایین آمده و در اتوبوس آماده حرکت هستند..
توقفگاه بعدیمان فومن است با آن کلوچه های معروفش...
و بعد تر از آن رودبار... زیتون دارد و زیتون ... کلی خرید می کنیم و میرویم ..
در راه بازگشتمان کلی می خوانیم و می خندیم .. شادیم و کیفور از با هم بودنمان ..
سفر همیشه یک پایان دارد ، ما هم به پایان سفرمان رسیده ایم ..
کرج ، میدان سپاه و البرز من ...
تا دوباره بدرود... !35

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.098 ثانیه

ارتباط با ما

    • تلفن : 34213531-026
    • موبایل : 09391725252
    • Email: info@alborzeman.ir
    • کرج، میدان سپاه ، به سمت سه راه گوهردشت ، بعد از خیابان بوستان ، ساختمان گلستان ، واحد یک