سفرنامه تور جنگل های انجیلی مورخ 94/9/6

سفرنامه تور جنگل های انجیلی
مورخ 94/9/6
راهنمای تور: پویا ملاحسنی


آسمان آبي ، ابرهاي سفيد، سبزه زارى وسيع، منظره جنگل و كوهستان برفي ، رنگ آميزي پاييزى درختان جنگل ، ديگه چه چيزي لازمه تا آدم اين تصميم رو بگيره كه يك روز جمعه خودش رو در دل اين همه زيبايي باشه؟





صبح جمعه همسفرهاي البرزمن شال و كلاه كردند و بند كفش ها رو محكم تا به سمت جنگل انجيلي حركت كنند ، كمي تاخير و خواب و بعد از اون هم معارفه و آشنايي تا به صبحانه رسيديم و صبحانه رو نوش جان كرديم. با شكمي سير و لبان خندان به طي كردن مسير ادامه داديم... از گردنه گدوك و پل ورسك هم گذشتيم و وارد منطقه سوادكوه شديم ، يواش يواش رنگ آميزي پاييزي داشت چهره ميگشود....







از زيرآب هم گذشتيم و به سمت روستاى وليلا حركت كرديم ، همه با حيرت و تحسين به تابلوى نقاشي خداوند در مسير جاده نگاه ميكرديم ، محو زيبايي ها بوديم كه به روستا رسيديم و آماده پياده روى شديم ...

براى دوستان از جنگل و زيستمندانش گفتم و همين طور در مورد درخت انجيلي و شمشاد كه قرار بود ببينيم به دوستان توضيحاتي دادم.

از تپه و رود و تنه درخت گذشتيم تا به محل اتراق رسيديم. نفسي گرفتيم و به سمت آبشار حركت كرديم هر قدم زيبايي هاي پنهاني از جنگل رو به ما نشون ميداد...

به بالاى آبشار رسيديم و هوسي هراس انگيز ما رو به سمت لبه پرتگاه ميكشوند...
بالاخره از آبشار دل كنديم و براى خوردن ناهار و استراحت به سمت اتراقگاه برگشتيم.
شهام با آتش و چاي در انتظار ما بود. ناهار رو خورديم و چاي آتيشي رو هم نوشيديم.



كمي گفتگو و استراحت و بعد از اون مسير برگشت رو پي گرفتيم.
به چمنزار كه رسيديم آفتاب رو به غروب بود ، نشستيم و سكوت كرديم و به موسيقي طبيعت گوش سپرديم و منظره بي نظير رو به رويمان رو به نظاره نشستيم. آواز پرنده ها، زنگوله هاي گوسفندان و گهگاهى گاوى كه نعره سر ميداد....
آه كه چه آرامشي..!!!
بالاخره از جنگل دل كنديم

و به سمت تهران و كرج حركت كرديم در مسير مسابقه هايي برگزار شد كه با شور و هيجان فراوان و مشاركت همه همسفرها بسيار جذاب شد...
خيلي زود به پايان سفر رسيديم و روزي پر از خاطره و زيبايي رو پشت سر گذاشتيم.





به اميد ديدار دوباره شما همسفرهاي باصفا... !35