سفرنامه تور قزوین گردی مورخ 93/2/7

سفرنامه تور قزوین گردی
مورخ یکشنبه 93/2/7
راهنمای تور:پویا ملاحسنی

بالاخره قسمت ما هم شد تا به استان همسایه قزوین سفری داشته باشیم و با گروهی از همسفرها ی جدید که بسیار با اخلاق و مهربان بودند آشنا بشیم !30
صبح با کمی تاخیر به محل قرار رسیدیم و با دوستان همسفر بدون گله و شکایتی سوار ماشین شدند و سفر ما آغاز شد !15
بعد از گپ و گفتگو و دعای صبحگاهی به رستوران لاله صحرا رسیدیم و صبحانه ی جانانه ای نوش جان کردیم بعد از صبحانه مثل همیشه نوبت به معارفه دوستان رسید همه دوستان با ذوق و انرژی زیاد خودشون رو معرفی کردند و بعضی ها هم چند شیرین کاری انجام دادند. !23
ابتدای شهر قزوین راهنمایی محلی منطقه خانم مهرعلیان به جمع ما اضافه شد و با هم به اولین سایت مورد بازدید که حمام قجر بود رفتیم درون حمام موزه مردم شناسی شده بود که بسیار زیبا همه چی جای خودش قرار گرفته بود و همچنین دو تابلوی سور و سوگ که با سفال درست شده بودند واقعا بی نظیر بودند بعد از کمی گشت و گزار و عکس گرفتن با مردان در حال استحمام به سمت و سرای سعدالسلطنه حرکت کردیم






در مسیر رسیدن به سرا مغازه های عتیقه فروشی و نقره فروشی سرعت همسفرها رو کند می کرد و وسوسه خرید به سراغشون آمد. !39

خلاصه از بین سراهای زیبا و بازار مرمت شده و چهار سوق بازار گذشتیم و سرای نگار السلطنه هم بازدید کردیم و بعد از اون به سمت عمارت چهلستون حرکت کردیم .






در آسمون سبزه میدان باد خورک های زیادی در حال پرواز بودند و من توضیحاتی درمورد این پرنده های بهاری به دوستان دادم.

داخل عمارت چهلستون همسفرها از (سازفرش) دیدن کردند و در طبقات بالای اون حسابی عکس گرفتند

آخرین بازدید ما قبل از ناهار حسینیه زیبا و بی همتای امینی ها بود،سادگی، زیبایی و در حین جزیئات به شدت پیچیده معماری این خونه واقعا وصف ناپذیر بود.





بعد از اون به سمت رستوران کرمانی حرکت کردیم تا قیمه نثار افسانه ای رو میل کنیم. غذا به شدت خوشمزه بود به طوری که اکثر همسفرها یکی دو پرس خریدند و با خودشون آوردند کرج. !17
با شکم های سیر و لبانی خندان به سمت آرامگاه حمداله مستوفی رفتیم و از این بنای دوران ایلخانی بازدید کردیم


و اینجا بود که کم کم زمزمه های چایی چایی به گوش می رسید و من خودم رو در خطر دیدم چون اگر چایی نمی دادم امکان داشت که خودم تبدیل به چایی بشم . !37

پس خیلی زود بساط چایی رو به راه کردیم و در مسجد جامع عتیق قزوین همه همسفرها (به جز اونایی که تو اتوبوس جا موندن) یه دل سیر چایی نوشیدن، بعد از مسجد جامع برای خرید شیرینی های خوشمزه ی قزوین توقفی داشتیم و همه حسابی خرید کردند. !14
کمی جلوتر با خانم مهرعلیان خداحافظی کردیم و در هوای نمناک و بارانی و زیبایی بهاری به سمت کرج برگشتیم در مسیر برگشت خانم قنبر پور برای همه بستنی خریدند که بسیار عالی بود...... !40

خلاصه سفری دیگه و روزی دیگه به پایان رسید ولی حکایت همچنان باقیست ... به امید دیدار دوباره !35