سفرنامه تور سپهسالار مورخ94/1/7

سفرنامه تور سپهسالار
مورخ94/1/7
راهنما:سهیلا مقصودی

بسمه تعالی
صبح هفتمین روز از فروردین ماه و سفری دیگه به جاده پر پیچ و خم چالوس و زیارت تکیه سپهسالار
به همراه همکار عزیزم لادن جان کنار اتوبوس و چشم انتظار دیدار همسفرای نوروزی
اینبار چندتا از همسفران البرزمن با بهونه نرسیدن اس ام اس ساعت برنامه ، کلی همه رو منتظر گذاشتند کهبه علت روشن نشدن اصل ماجرا و به خاطر اینکه نشون بدیم چقدر عادل و کار درستیم از خیر گرفتن بستنی گذشتیم و همراهان دیگه هم که به اصل سفرهای گروهی واقف بودند اون هارو عف کردند. !39
و اینچنین بود که به اتفاق ، خوش و خورم همراه کاپتان محمدی عازم جاده چالوس شدیم .



بعد از مراسم معارفه و آشنا شدن دوستان جدید با همدیگه به دلیل ترافیک جاده فرصت بیشتری داشتیم و بنده از این فرصت استفاده کردم و در مورد جاده و تاریخچه اون اطلاعاتی رو به همسفرای عزیز دادم .
همینطور در مورد سرگذشت آلبرت لاموریس مستند ساز فرانسوی صحبت هایی شد که بنده از گفتن اسم ایشون امتنا کردم تا یکی از همسفران شجاع با هنر پانتومیم خودش دوستان رو از اسم ایشون مطلع کنه که این هنرمند کسی نبود جز آقا میلاد عزیز که با بازی عالی خودش همسفرانمون رو به اسم لاموریس رسوند و نام ایشون رو برای همیشه در خاطر همه ثبت کرد .
بعد از بازی آقا میلاد ، بازی پانتومیم تو اتوبوس طرفدار پیدا کرد و تا رسیدن به سد با شور و هیجان خاصی دنبال شد .
کنار سد همه فرصت رو غنیمت شمردند و در اون هوای طرب انگیز از فضای زیبای سد استفاده کردند و کلی عکس یادگاری گرفتند . البته پایین بودن سطح آب سد و معظل کم آبی بیش از هر چیزی توجه همه رو به خودش جلب می کرد .
برای پیمودن ادامه مسیر سوار بر اتوبوس به سمت روستای سپهسالار راهی شدیم



هوا کاملا صاف و آفتابی بود و خنکای دلچسبی داست معلوم بود از برف دو روز پیش خبری نیست . همه همراه و کمک حال هم هر 396 تا پله مسیر تکیه رو پشت سر گذاشتیم و با ایستادن به بهانه گرفتن عکس استراحتی کوتاه می کردیم .
تو تکیه سپه سالار با چهره دوست داشتنی و آشنای آقای خدری برخورد کردیم که مثل همیشه گرم و صمیمی پذیرای زاعرین بود . بعد از زیارت و نماز و گوش دادن به داستان های شنیدینی آقای خدری با عده ای از جونترها پشت تکیه رفتیم تا برای برآورده شدن آرزوهامون قطرات آب معلق در هوا رو شکار کنیم .



سرحال و خندان به همراه بزرگتر ها و بچه های کوچولو برای رسیدن به اتوبوس پله ها رو پایین اومدیم .
در مسیر رستوران بنده در مورد امامزادگان استان با دوستان صحبت کردم .
به این ترتیب به رستوران رسیدیم و شکم های گرسنمون رو با غذاهای خوشمزه سوپرایز کردیم .
با خوردن غذا خودمون رو برای قسمت پایانی برنامه یعنی دیدار از کاخ سلیمانیه آماده کردیم و چون جاده یکطرفه شده بود خیلی زود جلوی درب کاخ حاضر شدیم و با کمک راهنمای مجموعه کاخ آقای احمدی عزیز از این بنای زیبا و تابلوهای دیدنی و کم نظیرش بازدید کردیم . !60
و در نهایت برنامه رو مطابق هر روز در میدان سپاه به پایان رسوندیم .
با امید اینکه به همگی دوستان خوش گذشته باشه
سال پر رونقی رو پیش رو داشته باشید . !35