سفرنامه تور آبشار شله بن طالقان مورخ 94/1/21

سفرنامه تور آبشار شله بن طالقان
مورخ 94/1/21
راهنما: سهیلا مقصودی


بسمه تعالی
ساعت به 7 صبح نزدیک شده بود و مسافران وقت شناس یکی یکی خودشون رو به محل قرار رسوندند .
بجز ندا خانم که حسابی تاخیر داشت و کام تلخ شده همسفران منتظرش رو با وعده خرید بستنی شیرین کرد .
و سفری دیگر آغاز شد .
این بار به سمت شهرستان طالقان و آبشار زیبای شله بن !29
مثل همیشه برنامه رو با معارفه آغاز کردیم و دوستان با مختصر شناختی که نسبت به هم پیدا کردند، برای گذروندن یه سفر یک روزه به یادموندنی در کنار هم آماده شدند . کتایون جان هم با یک کیک خوشمزه همه رو مهمون جشن تولدش کرد . گرچه کیکش کوچیک بود ولی همه ما برای دل مهربونش و برآورده شدن آرزوهای بزرگش آرزو کردیم .
تقریبا معارفه به انتها رسیده بود که به رستوران زیبای گل سنگ رسیدیم و برای خوردن یه صبحانه دلچسب در یک فضا و هوای بهاری مهیا شدیم . !21
بعد از صرف صبحانه ، دوستان که گویا از فضا و درختان پر شکوفه رستوران خیلی خوششون اومده بود به سختی برای ادامه مسیر راهی شدند.





توی راه به گردنه ابراهیم آباد که رسیدیم توقفی کوتاه داشتیم تا همسفرانمون تفاوت آب و هوای ییلاقی طالقان رو با تمام وجودشون احساس کنند و از دیدن منظره زیبا و سرسبز دره طالقان حسابی لذت ببرند . بنده هم در این زمان توضیحاتی در مورد تاریخ و جغرافیایی منطقه خدمتشون ارایه نمودم . !5
چیزی نگذشت که به محل شروع پیاده روی رسیدیم . همگی با کوله هایی بر دوش مسیر رو تا آبشار پیمایش کردیم و کلی عکس یادگاری گرفتیم.
























آبشاربه خاطربهار و بارون های فصلی سرحال تر از همیشه به نظر میرسید .
دوستان ما هم که حسابی گرسنه به نظر میومدند به محض رسیدن کنار آبشار بساط ناهار رو پهن کردند و با همدلی و تعارف ، همدیگه رو در خوردن دست پخت های خوشمزشون شریک کردند .
با تلاش های بی دریغ مسافر نمونه البرزمن آقا پژمان و همکار پر تلاشم فرشاد آتیش و چای دارچین آتیشی روبراه شد . و همگی با یک لیوان چای داغ پذیرایی شدند .
بعد از ناهار و صرف چای دوستان از فرصت به دست اومده نهایت استفاده و لذت رو بردند . عده ای تو اون فضای آروم و زیر گرمای نور خورشید چرتی زدند و عده ای ترجیج دادند به جای نشستن از کوهها بالا برند و چند نفری هم کنار آبشار و رودخونه مشغول خوش صحبتی و عکاسی شدند .










زمان برگشت مثل همیشه به سرعت از راه رسید . با گرفتن یه عکس دسته جمعی زیبا با آبشار وداع کردیم و سرحال و با نشاط مسیر برگشت رو در پیش گرفتیم .



با رسیدن به شهرک . همگی برای خرید سوغاتی مغازه ها رو بالا و پایین کردیم .درست همین جا بود که ندا خانم وعده خودش رو عملی کرد و با خرید یه بستنی خوشمزه و دوست داشتنی و البته گرون قیمت همه کسانی رو که فکر میکردند بهشون وعده خیالی داده شده ، سوپرایز کرد .
خوردن بستنی به همگی جانی دوباره بخشید تا جایی که بازی پانتومیمی زیبا و پرهیجان ، بین بچه های پر انرژی صداقت و گروه با تجربه .... برپا شد و به شکل مساوی ولی مورد قبول به پایان رسید .
با رسیدن به نزدیکی های کرج با ترافیک نسبتا سنگین اتوبان روبرو شدیم ولی به هر صورت به مقصد رسیدیم و یکبار دیگه با وداع از همسفرانمون سفر رو به پایان رسوندیم .
با آرزوی شادی و دیدار مجدد همه همسفران عزیزم !24