× تصاویر و سفرنامه های تورهای تابستان 95

سفرنامه تور جنگل های انجیلی مورخ 95/4/4

بیشتر
7 سال 10 ماه قبل - 7 سال 10 ماه قبل #1538 توسط travelloug
سفرنامه تور جنگل های انجیلی
مورخ 95/4/4
راهنما: شهام نخبه زعیم




ساعت ٥ صبح سفرمون و شروع كرديم ، مقصد ما جنگلهاي انجيلي بود . كمي استراحت كرديم تا هوا هم روشن شد. تو مسير يه پذيرايي از همسفرها كرديم و تا برسيم به رستوران برنامه معرافه داشتيم . تك تك همسفرها اومدن و خودشونو معرفي كردن و اينبار فرصت اينو داشتيم كه از آرزوهامون در سفر به زمان بگيم . بيشتر دوستان مايل بودن ايران باستان و ببينن. صبحانه رو رستوران خورديم و مسير جاده اي و ادامه داديم.
در بين راه پليس راه مازندران ماشين و متوقف كرد و با گواهي يك برگه كاغذ به ابعاد A4 به ما اعلام كرد بايد برگردين ! مشكلي كه بارها آژانس هاي همكار باهاش دست به گريبان هستند و استان هاي مختلف بدون اعلان قبلي به يكباره تصميماتي ميگيرن كه ميتونه منجر به حوادثي تلخ بشه ! خلاصه بعد از كلي رايزني هاي مختلف و بعد از حدود ٢ ساعت معطلي ! تونستيم به راه خودمون ادامه بديم تا پليس راه بعدي !!! به ابتداي شهر زيرآب رسيديم جايي كه بايد از اونجا وارد جاده لاجيم و روستاي وليلا ميشديم كه اينبار پليس راه زير آب هم با سليقه اي ديگر مانع گذر ما شد و ورود به جاده لاجيم به يكباره ممنوع اعلام شد !! جاده اي كه من شخصاً بارها و بارها با ماشين ميدل باس ( ميني بوس ) رفته بودم .
اين تصميم ناگهاني هم باعث شد حدود ٢ ساعت در شهر زير آب معطل بشيم . تا در نهايت در شهر زيراب با كلي بالا و پايين پريدن تونستيم در روز تعطيل ٢ تا ميني بوس محلي كرايه كنيم تا مارو به روستاي وليلا برسونن .
وقتي به روستا رسيديم با تعجب ديديم كه ٣ عدد ميدل باس اونجاست !! وقتي با راننده ها صحبت كرديم فهميديم كه اونا آشناهايي داشتن و دستان قيبي بهشون كمك كردن تا بتونن راحت مجوز ورود به جاده رو بگيرن!! در آخر متوجه نشيديم كه واقعاً ورود به اون جاده ممنوع بود يا نه ؟!!!
از ماشين پياده شديم و كوله پشتي هامونم برداشتيم چند دقيقه منتظر شديم تا ماشين بعدي هم از راه برسه .
پياده روي مون شروع شد ، كم كم وارد جنگل ميشديم و آرامش و سكوت جنگل تسكيني شد براي روح آزرده شده مون .
مسير تا حدودي پا خور شده از شيب تندي گذشتيم و به رودخانه رسيديم ، بعد از گذر از رودخانه ، محلي و براي استراحت و صرف نهار انتخاب كرديم . حدود ساعت ١٤ بود نهار و خورديم و استراحتي كرديم و بعد هم رفتيم به طرف آبشار ، اول رفتيم از بالاي آبشار نگاهي انداختيم و برگشتيم تا از راهي دشوارتر اما مهيج و زيبا بريم پايين آبشار و به رسم هميشگي تني به آب بزنيم . بعد از كلي آب بازي حسابي انرژي گرفتيم و برگشتيم به سمت كمپ ، اونجا هم اشكان عزيز با چايي تازه دم انتظار مارو ميكشيد . چايي و خورديم و استراحت كرديم .
ديگه وقت برگشت بود ، وسايل و جمع كرديم و برگشتيم به سمت ماشينامون.
اونجا هم با ماشين هاي محلي كه گرفته بوديم تا شهر همراه شديم و از اونجا هم با ماشين خودمون برگشتيم كرج .
حدود ساعت ١٢ شب هم كرج بوديم .
با آرزوي سلامتي و شادي براي تك تك شما همراهان !35






Last edit: 7 سال 10 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.268 ثانیه