سفرنامه تور جنگل و دریاچه لاکان مورخ 96/12/18

سفرنامه تور جنگل و دریاچه لاکان
مورخ 96/12/18
راهنما: سهیل صالحی



هر قسمت از طبیعت زیبایی خاص خودشو داره و همیشه مایه ی آرامش و لذت ما میشه. اما طبیعت شمال ایران در زمان های مختلف سال همیشه درحال تغییر چهره ست. بهار فصل جوانه زدن و گل دادن درختان و گیاهانه. تابستون که شروع میشه کم کم گیاهان و بوته ها رو به خشک شدن میرن اما درختا هنوز سبز و شادابن. پاییز که شروع میشه رنگ درختا کم کم رو به زرد شدن میره و اوج رنگ آمیزی طبیعت رو می تونیم تو برگ های زرد و سبز و قرمز و نارنجی ببینیم. با شروع زمستون دیگه بوته ها و درختا بدون برگ میشن و فقط شاخه ها و تنه هاشون خودنمایی می کنن. از اواخر زمستون طبیعت اومدن بهارو به ما میگه و زمین شروع می کنه به مخملی شدن و گل های رنگارنگ آروم آروم سر از زمین بیرون میارن.
سفر این هفته ما به گیلان و دریاچه لاکان بود. آبگیر زیبایی که در اوج آرامش میون جنگل قرار گرفته. صبح زود که از کرج حرکت کردیم صبحانه رو بین راه خوردیم و به مسیرمون ادامه دادیم.



به محدوده ی منجیل که رسیدیم درختای زیتون رو دیدیم که وزش باد شدید اون ها رو به یه طرف خم کرده بود. توربین های بادی هم مثل همیشه در حال گردش بودن و برق تولید می کردن. از منجیل گذشتیم و بعد از توقف کوتاه در امامزاده هاشم، به محدوده ی شهر رشت رسیدیم. وارد فرعی شدیم و به طرف دریاچه لاکان حرکت کردیم. این دریاچه به نوعی آب بند برای ذخیره ی آب کشاورزی هست و گردشگران بومی برای تفریح به این منطقه میان.
از کنار دریاچه وارد جنگل شدیم و بعد از پیاده روی به یه منطقه خلوت در جنگل رسیدیم و اطراق کردیم.















بعد از استراحت مختصر آقا مهدی مشغول روشن کردن آتش شد و ما هم رفتیم که دور دریاچه رو پیاده روی کنیم. زیباترین مناظر رو در جنگل دیدیم. گل پامچال که شروع بهار رو به ما خبر میده پای درختا شکوفه کرده بود و با رنگ های زرد و سفید و بنفش خودنمایی می کرد.



























دور دریاچه رو قدم زدیم، لاک پشت های زیبارو دیدیم و در مورد درختان بلوط و نقش اون ها در طبیعت صحبت کردیم.






دمنوش آتیشی که آقا مهدی درست کرده بود رو خوردیم و مسرور شدیم.
نهار رو میل کردیم و به سمت کرج به راه افتادیم.



در طول مسیر راجع به نحوه کاشت و برداشت برنج که حرفهی اصلی مردم گیلان هست توضیح دادیم. البته روستاهای گیلان پرورش ماهی قرمز شب عید هم دارند که استخرهای پر از ماهی رو دیدیم. کلوچه داغ فومن هم با چای خوردیم و لذت بردیم. از هنر نمایی و آواز دسته جمعی همسفرا در اتوبوس لذت بردیم و بعد از یک روز شاد و پر انرژی بالاخره به کرج رسیدیم و با لب های خندون از هم خداحافظی کردیم.
 
به امید دیدار دوباره