سفرنامه تور گلستان- ترکمن صحرا ( دستگاه اول ) مورخ 6 الی 98/1/9

سفرنامه تور گلستان- ترکمن صحرا ( دستگاه اول )
مورخ 6 الی 98/1/9
راهنما: شهام نخبه زعیم


پنج روز از سال جدید مثل برق و باد گذشت و ششم فروردین راهی استان گلستان بودیم . سیل هفته گذشته گلستان و منطقه گمیشان و آق قلا همه رو ناراحت کرده بود و همسفرهای ما رو نگران از سفر به این استان زیبا .
روز قبل ما طبق برنامه همیشگی آب و هوای منطقه رو لحظه ای با همکارای محلی گلستان چک میکردیم. و خیالمون راحت بود که تو مدت اقامتمون تو استان گلستان اثری از بارش های سیل آسا نداریم. صبح زود وسایلمون و جمع کردیم به اتفاق همسفرهامون دل به جاده زدیم .
تا فیروزکوه استراحتی به چشم هامون دادیم اونجا صبحانه و نوش جان کردیم . در ادامه سفر نوبت به همسفرها رسید تا خودشون و معرفی کنن و برامون بگن اگه پر پرواز داشتن کجا دوست داشتن برن . از خانم صالحی که می خواست برای دیدن نوه اش به استرالیا پرواز کنه تا خانم محرابی که عاشق دیدن قله قاف بود . بعد از معارفه و هم صحبتی با دوستانمون تو مسیر از پل ورسک هم بازدیدی داشتیم و بازی های جمعی کردیم که اولین پیروز این رقابت ها آرزو خانوم بود . نهار رو گلوگاه خوردیم و بعد از اون مستقیم رفتیم بندر ترکمن و از بازارچه محلی دیدن کردیم و بخاطر بارش های روزهای قبل و طوفانی بودن دریا متاسفانه نتونستیم آشوراده بریم . حوالی ساعت ۶ اونجارو ترک کردیم به سمت هتلمون تو علی آباد کتول رفتیم . ساعت هشت و نیم شب رسیدیم هتل و به خواب عمیقی فرو رفتیم تا روز بعد و پر انرژی تر از قبل آغاز کنیم.
بعد از صرف صبحانه داخل هتل راهی ترکمن صحرا و بقعه خالد نبی شدیم . تو راه از گنبد کاووس گذشتیم و با ورودمون به جاده ترکمن صحرا همه محو زیبایی خارق العاده اش شدیم . زمین یکدست سبز پوش شده بود و لباس بهاری شو به تن کرده بود . مزارع کشت کلزا هم با رنگ های زرد گلها زیبایی دشت و چند برابر کرده بود . توقفی کردیم و از مناظر بکر عکس های یادگاری گرفتیم و رفتیم روستای گچی سو جایی که مینی بوس های محلی انتظارمون و میکشیدن برای بردن ما به بقعه خالد نبی . مینی بوس ها جایی مارو پیاده کردن و بقیه راه و با یه شیب نسبتا تند پیاده طی کردیم و اول به سمت گورستان رفتیم و حال هوای دشت حسابی حالمون و خوب کرد و سکوتی کردیم تا از طبیعت انرژی بیشتری بگیریم . کم کم گشنگی داشت ساعت نهار و بهمون گوش زد میکرد.







حالا روستای گچی سو بود و نوای دوتار ترکمنی در کنار غذای لذیذ چکدرمه ترکمنی که انتظارمون و میکشید . نهار و خوردیم و داخل کومه های آماده نشستیم و گوش جان سپردیم به نواهای ترکمنی .
کم کم باید دیگه برمیگشتیم . سوار بر رخش همیشگی سید و چشم انداز غروب ترکمن صحرا اونجارو ترک کردیم . تو مسیر برگشت گنبد کاووس توقف کردیم و رفتیم بازدید از میل گنبد و توضیحات خانم قاسمی در خصوص کاربرد های این برج زیبا . مقصد بعدی ما هتل بود و خواب ناز بهاری برای شروع فردایی بهتر .



صبحانه رو خوردیم و راهی آبشار های زیبای شیر آباد در شهر خان ببین شدیم . خان ببین از هتل ما حدود یک ساعت بیشتر فاصله نداشت . زود رسیدیم و پیاده روی مون و آغاز کردیم .








همسفرهامون هم کم کم باور کردن که خوشبختانه سیل تموم شده . حدود یکساعت پیاده روی تو جنگل ها تو صبح زیبای بهاری و دیدن آبشار اول شیر آباد حسابی حالمون و جا آورد .





از آبشار های شیر آباد و غار هاش و سمندر غار زی گفتیم و عکس های یادگاری تنها چیزی بود که همراه خودمون برداشتیم و برگشتیم هتل و نهار ویژه که واقعا سورپرایزی بود در حد خوش . نهار و خوردیم و کمی استراحت کردیم و بعد از ظهر به سمت جنگل های رامیان راهی شدیم . عصر داخل جنگل با بازی و چایی ذغالی از همسفرها مون پذیرایی کردیم . اونجا دستگاه دوم که فرشید حسینی لیدرش بود به ما ملحق شدن و جمع مون بزرگتر شد . تا پاسی از شب و تو دل جنگل ها گذروندیم و شب هنگام برگشتیم هتل .



صبحانه رو خوردیم و اتاق هارو تحویل دادیم سوار بر رخش سید اول رفتیم آبشار کبودوال و بازدید کردیم . آخه مگه میشه آدم علی آباد کتول باشه و آبشار کبودوال نره ؟!!








مسیر آبشار در جاهایی سیل خرابش کرده بود و مجبور بودیم از رو دیوار ها حرکت کنیم و مجدد به مسیر برگردیم . تا خود آبشار مسیر سنگ فرش بود و رفت و آمد اش راحتتر شده بود. آبشار و دیدیم و به رسم همیشگی فیلم و عکس های یادگاری مون و برداشتیم و با کوله باری از خاطره و لحظه های ناب زندگی مسیر برگشت مون و پیش گرفتیم .


استراحت تا ساری و صرف نهار . تو مسیر هم برای خرید سوغاتی توقفی داشتیم و بازی های جمعی همراه همیشگی سفر های ما بود . حدود ساعت یازده شب به میعاد گاه همیشگی البرزمن رسیدیم و خداحافظی کردیم از همسفرهامون .
با آرزوی سالی پر از خیر و برکت و سفر های جدید.