× تصاویر و سفرنامه های تورهای تابستان 95

سفرنامه تور ماسوله مورخ 95/6/12

بیشتر
7 سال 7 ماه قبل - 7 سال 7 ماه قبل #1587 توسط travelloug
سفرنامه تور ماسوله
مورخ 95/6/12
راهنما: محسن کاظمی
سفرنامه: سمیرا ابیضی




دوباره سفری دیگر و همسفران جدید و قدیمی ....
باز وعده گاه دیدار ما برای آغاز سفر میدان سپاه است و همه با کوله هایی بر پشت یک به یک از راه میرسند....
سوار بر ماشین کاپیتان میشویم و سفر به ماسوله آغاز میشود....
نیمه راهی میرویم و دوباره مثل همیشه همان رستوران با منظره ای دلنواز و خوردن صبحانه.....



صبحانه خوردن به اتمام میرسد و دوباره ماشین و خنده و شادی و .....
معارفه، سنت دیرین .....
معارفه تمام میشود و ما همسفرانمان را میشناسیم....
دوستی ها سر فصل جدیدی در سفرهای ماست.....
میرویم و می رویم تا به منجیل شهر باد های پر هیاهو میرسیم و مارهایی که هرگز از ترس گم شدن در باد سر از لانه بیرون نمی
آورردند....
نم نم باران شروع میشود و شادی دوستان همسفر دو چندان....
باران میبارد و شدتش بسیار است ....
اندکی راه میرویم نه پیاده بلکه با ماشین کاپیتان که البته پیاده شاید کمتر خیس میشدیم تا سوار بر ماشین....
در جمع ما روزبه است پسری که هدایت شادی و خنده ی همسفران را بر عهده گرفته...
به موزه ی میراث روستایی گیلان میرسیم و گردش در آن بهشت زیبا با کلبه هایی بکر و عکسهای دسته جمعی





صدالبته خیس شدن که چاشنی سفر ماست....



دامنه های البرز مرکزی، سد منجیل و قله درفک که مه و ابر آنقدر شدید است و جلوی دید ما را گرفته... را هم کمی تا قسمتی ابری
نظاره میکنیم...
دیگر صدای گشنگی بر شادی حاکم شده رستوران و ناهار وخنده ....



ناهار تمام میشود و سفر دوباره آغاز...
میرویم سمت ماسوله باران نم نم میبارد و میچسبد....
به ماسوله میرسیم



آغاز بازدید از این روستای پلکانی ،عکسهای دسته جمعی و آزاد باش به دوستان، هرکس به سمتی
میرود و در بازار شروع به گشتن میکند ...





چایی زیر باران میچسبد و همه نظری می اندازند به این نوشیدنی اصیل ایرانی و مثل برق و باد دیدن این نقاشی بکر و ناب خداوند
تمام میشود...
دوباره شادی و ماشین کاپیتان و خنده هایی از ته دل، و بازی و سرگرمی....
و ترافیکی بی نظیر ، که خاطره ساز میشودو هوشیاری کاپیتان و فرار از این مهلکه سرسام آور و سکوت و تاریکی و خواب دلنشین
که به هرچیزی می ارزد و به استقبال همسفران میرود....
و اندک اندک میرسیم ما به مقصد،عده ای سر راه میروند و مابقی تا آخر کنارمانند....
ساعت سه صبح است و باز میدان سپاه و شعار ما ،سفر پایان ندارد....
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی !35
Last edit: 7 سال 7 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.097 ثانیه

ارتباط با ما

    • تلفن : 34213531-026
    • موبایل : 09391725252
    • Email: info@alborzeman.ir
    • کرج، میدان سپاه ، به سمت سه راه گوهردشت ، بعد از خیابان بوستان ، ساختمان گلستان ، واحد یک