- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- سفرنامه ها
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های تابستان 97
- سفرنامه تور آبشار آلوبن مورخ 97/6/2
×
تصاویر و سفرنامه های تور های تابستان 97
سفرنامه تور آبشار آلوبن مورخ 97/6/2
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
5 سال 7 ماه قبل #1988
توسط travelloug
سفرنامه تور آبشار آلوبن مورخ 97/6/2 was created by travelloug
سفرنامه تور آبشار آلوبن
مورخ 97/6/2
راهنما: محسن کاظمی
صبحی دیگر و عبور از دل اتوبان قزوین و رفتن به گیلان زیبا ... جاده زیباترین حالت فراموشیه ... انگار در حال عبور که باشی دلواپسی ها فراموشت میشن .پنج صبح رفقا همه جمع شدن و کاپیتان کامیار و محمدرضا و من و جمعه زیبای دوم شهریور .. صبحانه دلچسب تو تالار شهر و مراسم آشنایی که تا خود امامزاده هاشم طول کشید ..
حافظ عزیز و نیسان های آبی و ۴۰ دقیقه تو دل جنگلهای بکر ...
پیاده روی و گل وشل و لیز خوردن تو آب و رسیدن پای آبشار ...
دست در دست هم به حوضچه میریم خیس میشیم خیس میکنیم کیفور از این همه نعمت ...
چایی داغ هیزمی و لختی استراحت تو جنگل و نیسان و خونه سنتی تو دل شالیزار ..ناهار محلی و سیر تازه و چرت بعد ناهار ... نیسان آبی که ما رو رسوند پای اتوبوس و خرید زیتون و شادی و مسابقه و آرتینی که اول میشه و جماعت مهندسان و پزشکان و آذری و جنوبی و ... اتوبان کم ترافیک و چراغهای کرج و مقصد همیشگی ... اینها همه توی یه روز دل ادم و حال میاره و تازه بهتر از اون پیدا کردن رفقایی از جنس مهربونی ....
مگه میشه سفر پایان داشته باشه ؟؟؟ محمدرضا دمت گرم که هر وقت تو سفری هستی حال اون سفر خوب و خوب و خوبه ....
پس بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ...
مورخ 97/6/2
راهنما: محسن کاظمی
صبحی دیگر و عبور از دل اتوبان قزوین و رفتن به گیلان زیبا ... جاده زیباترین حالت فراموشیه ... انگار در حال عبور که باشی دلواپسی ها فراموشت میشن .پنج صبح رفقا همه جمع شدن و کاپیتان کامیار و محمدرضا و من و جمعه زیبای دوم شهریور .. صبحانه دلچسب تو تالار شهر و مراسم آشنایی که تا خود امامزاده هاشم طول کشید ..
حافظ عزیز و نیسان های آبی و ۴۰ دقیقه تو دل جنگلهای بکر ...
پیاده روی و گل وشل و لیز خوردن تو آب و رسیدن پای آبشار ...
دست در دست هم به حوضچه میریم خیس میشیم خیس میکنیم کیفور از این همه نعمت ...
چایی داغ هیزمی و لختی استراحت تو جنگل و نیسان و خونه سنتی تو دل شالیزار ..ناهار محلی و سیر تازه و چرت بعد ناهار ... نیسان آبی که ما رو رسوند پای اتوبوس و خرید زیتون و شادی و مسابقه و آرتینی که اول میشه و جماعت مهندسان و پزشکان و آذری و جنوبی و ... اتوبان کم ترافیک و چراغهای کرج و مقصد همیشگی ... اینها همه توی یه روز دل ادم و حال میاره و تازه بهتر از اون پیدا کردن رفقایی از جنس مهربونی ....
مگه میشه سفر پایان داشته باشه ؟؟؟ محمدرضا دمت گرم که هر وقت تو سفری هستی حال اون سفر خوب و خوب و خوبه ....
پس بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ...
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
زمان ایجاد صفحه: 0.268 ثانیه