× تصاویر و سفرنامه های تور های پاییز 97

سفرنامه تور روستای کندلوس مورخ 97/7/12

بیشتر
5 سال 6 ماه قبل - 5 سال 6 ماه قبل #2015 توسط travelloug
سفرنامه تور روستای کندلوس
مورخ 97/7/12
راهنما: محمدرضا زمان فر


کندلوس ...
صحبت از روستاهای مازندران که به میان می آید، یک روستاست که بسیار نام آشناست، کندلوس… روستایی در کوهستان و در انتهای دره زانوس و متضاد کلمه چالوس…کندلوس روستایی زیبا در میان مجموعه روستاهای البرز مرکزی است که به همت اهالی آن و خصوصاً دکتر جهانگیری در زمره روستاهای مقصد گردشگری قرار گرفته است. روستایی که مجهز به هتل، رستوران و یک موزه زیباست…
صبح زود
در تاریکی و خنکای هوا سحر گاه یاران گرد هم آمدند و سفر آغاز شد. گروهی از همسفران استراحت کردند و گروهی هم مشغول صحبت و بگو بخند .
صبحانه در خنکای هوا ...
پیچ و خم جاده چالوس را طی کردیم و سیاه بیشه رسیدیم که با طلوع آفتاب نسل آفتاب میزبان ما بود . پس از صبحانه آشنایی نوبت آشنایی همسفران بود که از خودمان گفتیم و خاطرات زیبای سفر .
بعد از مرزن آباد پیچ اول سمت راست
تا معارفه به پایان رسید به اول جاده زیبای کجور رسیدیم که از خصوصیات منحصر به فرد درخت هایی این منطقه برای همراهان گفتیم .



درختی کهنسال ...
از جاده کجور که به سمت کندلوس که پیچیدیم اولین روستا کینج نام دارد که درختی کنهسال در قلب خود جای داده ، با همراهان قدمی در روستا زدیم و از این درخت زیبا بازدید کردیم .






همین طور که در جاده پیش میرفتیم کم کم اثرات نزدیک شدن به کندلوس را مشاهده میکردیم با کارخانه تولید گیاهان دارویی که جزو محصولات اصلی این روستا هستش .
روستایی با سنگ فرش و دیوارهای کاهگلی ...
جلوی درب ورودی روستا از ماشین پیاده شدیم و قدم زدن در کوچه های تمیز و بدون زباله شروع شد .



اولین مقصد ما خانه مینا بود و همه یاران در کوچه با صفایش نشستند و داستان مینا و پلنگ، دختری زیبا با چشمان قرمز که عاشق پلنگ شده بود را برایشان تعریف کردم .





موزه ای خاص بر بلندای ده ...
با مینا وداع کردیم و به سمت موزه رفتیم . موزه ای خاص و منحصر به فرد که به همت آقای دکتر جهانگیری در زمره یکی از بهترین موزه های ایران قرار گرفته ، ساعتی را همراهان به گشت و گذار در این موزه گذراندند و از صحبت های راهنمای محلی استفاده کردند . پس از موزه دیگر نوبتی هم باشد نوبت نهار دل انگیزی بود که رستوران مجموعه تدارک دیده بود . به قول ناصرالدین شاه قاجار به نهار افتادیم ، پس از آن زمان برگشت فرا رسیده بود .



آبشاری همین حوالی ...
در مسیر برگشت از روستا آبشاری زیبا در کنار جاده خود نمایی میکند که توقفی کوتاه داشتیم و عکس هایی زیبا در کنار این آبشار گرفتیم .



و دوباره پیچ و خم جاده چالوس ...
مسیر بازگشت به سرگرمی و بازی و شادی گذشت تا کندوان که آش دبشی نوش جان کردیم و دیگر خیابان های آشنای شهرمان خبر از رسیدن به میعادگاه البرز من جایی که سفر را آغاز کردیم ((آغاز راهی که پایان ندارد))
همه یاران را بدرود گفتیم به امید سفرهای آینده ...
دلتون شاد و لبتون خندان ...
محمدرضا زمانفر
Last edit: 5 سال 6 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

زمان ایجاد صفحه: 0.089 ثانیه