× تصاویر و سفرنامه تورهای پاییز 96

سفرنامه تور دریاچه ویستان بره سر مورخ 96/8/5

بیشتر
6 سال 5 ماه قبل - 6 سال 5 ماه قبل #1798 توسط travelloug
سفرنامه تور دریاچه ویستان بره سر
مورخ 96/8/5
راهنما: فرشید حسینی






بنام او
باز لحظه شماری برای سفری دیگر، برای رفتن به نگین سبز ایران، به گیلان سر سبز و زیبا.
همسفران مشتاق و پر انرژی راس ساعت پنج صبح، آماده و قبراق، سوار بر اتوبوس کاپیتان بیگدلی صبور و دوست داشتنی می شوند و بعد از پیوستن تعدادی دیگر از همسفران راهی می شویم. همگی بی تاب رسیدن و قدم گذاشتن بر روی ابرها هستیم.
توقفی داریم برای صرف صبحانه آن هم چه صبحانه ای، کامل و دلپذیر در مجموعه بافه در استان قزوین.









حرکت می کنیم و صدای خنده و شادی و معارفه همسفران عزیز فضای اتوبوس را پر می کند. کم کم داریم به ابرها می رسیم.
بره سر، بهشتی که در ارتفاع ۱۲۵۰ متری از سطح دریای آزاد قرار دارد و گویی ما را به میهمانی ابرها دعوت می کند.
به سرزمین مه و خورشید خوش آمدید.






























چه هوایی، چه اکسیژنی، چه پاییزی
خدایا هزاران هزار بار شاکرم و تو را هر لحظه می بینم و حس می کنم.
خالقی به زیبائی رقص ابرها بر دریاچه ای که دور تا دورش درختان راش و بلوط و زالزاک رنگارنگ شده است و تو به نظاره ی این آیینه الهی نشسته ای.
دریاچه ویستان همان آیینه است که تمام بره سر را دوباره به تو نشان می دهد.
صدای گوسفندان چوپان کوچکی که دلش به بزرگی آسمان است، سکوتم را در هم می شکند کودکانی که به دنبال گله گوسفندان در این مراتع و جنگل ها روزگار سپری می کنند.
نگاه پاک و معصوم این کودک و برق ذوق در چشمانش از دیدن ما، مرا غرق در نجابت و پاکی صفای مردم سرزمینم می کند.
اینجا سرزمین من است.
ایران
مردمانی به پاکی ابرها و به استواری دماوند و به نجابت این بزرگ مرد کوچک.






آن طرف تر شیر زنی با لباس محلی با صورتی افروخته از آتش تنور برایمان نان می پزد.عطر نان محلی همه جا را پر کرده.
مردش آن طرف تر برایمان گوسفندی ذبح کرده و ما را دعوت به کباب بره می کند.
اینان زنان و مردان سرزمینم هستند که با خوشرویی و مهمان نوازی سفره ای بر اقیانوس ابر می اندازند و ما را به ناهاری دلچسب فرا می خوانند .دستان رنج کشیده تان را به مهر می فشاریم.
هوا، هوای عاشقیست و خلوت با خالق این همه زیبایی.












کنار دریاچه ویستان بنشینی و به تصویر آسمان بر آب نگاه کنی و شاهد رقص برگ های پائیزی بر روی آب باشی.
شاید باورش سخت باشد که این زیبایی حاصل خشم زمین ( زلزله ای) است که در گذشته رخ داده.
طعم گس چای هیزمی حال خوبمان را خوبتر کرد.






وقت بازگشت است، بازگشت به ایران کوچک و مسیری پر فراز و نشیب و باز هم صبوری و مهارت کاپیتان بیگدلی.
این هم برگی دیگر از دفتر سفرنامه ما.
امیدوارم این دفتر هزاران برگ باشد تا من در هر سفر، از شما همسفران درسی بیاموزم و از طبیعت و خالقم هدیه ای بگیرم.
همیشه به امید سفری دیگر با شما همراهان لحظه شماری می کنم
باز هم ، سفر خواهم کرد
چرا که سفر پایان ندارد و با سفر مرزها بی معناست
در آخر از محمد رضا زمان فر عزیز به خاطر همراهی و همدلیش سپاسگزارم.
Last edit: 6 سال 5 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.109 ثانیه