سفرنامه تور خرید از منطقه ازاد بندر انزلی (دستگاه اول) مورخ 97/12/10

سفرنامه تور خرید از منطقه ازاد بندر انزلی (دستگاه اول)
مورخ 97/12/10
لیدر : امیر گوهر شناس

بوی عید میآد و تکاپوی مردم برای تحویل گرفتن سال نو زیاد شده، خرید رخت و لباس نو هم یکی از همین تکاپوهاست که شور و حال خودشو داره.
تور این هفته کمی با تمامی تورهایی که تا حالا در البرز من اجرا شده فرق داره، هدفش این بود که با همسفران به منطقه آزاد انزلی بریم و خرید شب عیدمون رو اونجا انجام بدیم.
در هوای سرد بامداد 10 اسفند همسفران یکی پس از دیگری به محل دفتر البرز من آمدند تا پس از تکمیل شدن نفرات حرکت کنیم.
همسفران آمدند و جمع ما تقریبا کامل شد و چند نفر از همسفران که خواب به آنها غلبه کرده بود کمی دیرتر در پلیس راه بما ملحق شدند و جمعمان کامل شد.
ابتدای راه با خوش آمد گویی و توضیح برنامه سفر آغاز شد و ساعتی را به استراحت گذراندیم تا به صبحانه برسیم. رستوران سمیرگستر برای صرف صبحانه ما در نظر گرفته شده بود، به رستوران رسیدیم و به داخل رفتیم تا از نعمتهای الهی بهره بگیریم. باران میبارید و هوا بشدت دل انگیر شده بود.
نوش جان کردیم و با انرژی مضاعف دوباره سوار مرکب شدیم و ادامه مسیر دادیم.



حال خورشید کامل طلوع کرده بود و آفتاب مهربانی اش در همه جا موج میزد.
نوبت به معارفه و آشنا شدن همسفران با یکدیگر رسیده بود، همسفران آمدند و از نام و نشان و حرفه خود گفتند و دوستی بین ما بیشتر و بیشتر شد. همچنان در جاده پیش میرفتیم وعشق و صفا در مرکب ما پیشرو بود.
منحیل ، رودبار، امامزاده هاشم و دیگر شهرها و روستاها پشت سرگذاشتیم تا به رشت رسیدیم، از کمربندی رشت هم گدشتیم تا به انزلی برویم. ساعت حدود 11:30 به منطقه آزاد انزلی رسیدیم. اکنون باران تمام شده بود و هوای بهاری حال و هوایمان منقلبمان کرده بود.
از پل چوبی که از برروی تالاب ساخته شده بود گذر کردیم و صحنه های زیبایی را دردوربین ها و خاطرمان ثبت کردیم.






. با دوستانی که برای بازدید از آکواریوم ثبت نام کرده بودند بسمت آکواریوم رفتیم و بقیه دوستان هم وقت بیشتر برای خرید را خواسته بودند و به آکواریوم نیامدند


وارد ساختمان آکواریوم شدیم و به ناگهان شاهد صحنه های زیبا از قدرت زیبایی خداوند شدیم. ماهیهای مختلف با نقش و نگارهای مختلف در اندازه های متنوع، براستی که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.
آکواریوم ماهیها آب شور، آب شیرین، آبهای آزاد، زینتی و ..... همگی به هنرمندی زیاد کنار هم و طراحی فضای زیبا جمع آمده بودند تا مسافران را با این موجودات زیبا آشنا کنند.
ساعتی آکواریوم را دیدیم و بعد از آن همسفران به سرعت بسمت مراکز خرید رفتند تا خرید خود را انجام دهند.
جمعیت زیادی برای خرید آمده بودند، این روزها در همه مغازه ها شور و حال خاصی دیده میشه، مغازه داری که میخواد اجناسش رو عرضه کنه، خانمی که همه مغازه ها رو میگرده تا شاید بتونه اون چیزی که مدنظرش رو پیدا کنه و آخرش هم پیدا نمیشه، آقایی که از چرخیدن زیاد خسته شده و میخواد زودتر برگرده، بچه هایی که داشتن اسباب بازی جدید رو به لباس نو ترجیح میدن









بعضی از دوستان هم که خریدشان زودتر تمام شده بود بقیه زمان خود را در کنار ساحل سپری کردند و به سالی که گذشت فکر میکردند.



قرار ما برای برگشتن ساعت 4:30 بود و با نزدیک شدن به این ساعت کم کم همسفران با خریدهای کم و زیاد خود آمدند تا بسمت دیار خود برگردیم.
همگی سوار شدیم و با راهبری خوب کاپیتان مرتضی برای برگشت آماده شدیم. همسفران از خریده ها و نخریده های خود به همدیگر میگفتند و زمان پیش میرفت. کمی بعد فضای داخل ماشین با شروع بازی گروهی و خوش های بین راه شادتر شد و بر خاطرات خوبمان افزوده شد.
زمان میگذشت و شادی ما ادامه داشت و همسفران با انرژی که همراه داشتند بهترین همراه و بهترین خاطره ها را ساختند.
این شادی ها تا آخر سفر همچنان ادامه داشت و با نزدیک شدن به کرج میدانستیم که تا دقایقی دیگر باید تا سفر بعدی از همدیگر خداحافظی کنیم و به خانه هایمان برویم و از فردا خاطرات این سفر خوب و شیرین را مرور کنیم.
از همکاران خوبم مونا حق نژاد و پویا ملاحسنی که تلاش زیادی برای بهتر برگزار شدن این تور داشتند تشکر میکنم و آرزوی سلامتی و سربلندی برای همه همسفران خوب و باحال دارم.
با سپاس

امیر گوهرشناس مقدم