سفرنامه تور تنگه سرخدار مورخ 93/7/11

سفرنامه تور جنگل و تنگه سرخدار
مورخ جمعه 93/7/11
راهنمای تور: سهیل صالحی

زندگی زمزمه پاک حیات است ، میان دو سکوت
زندگی خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابم



امروز تصمیم داشتیم با دوستای خوبمون سری به تنگه زیبای سرخ‏دار بزنیم و درخت سرخ‏دار رو که در واقع یک فسیل زنده و از شاهکار‏های طبیعت بکر و زیبای شمال کشورمون هست رو از نزدیک ببینیم.

صبح مثل همیشه به موقع همه کنار ماشین حاضر شدند و زمان حرکت بعد از تعویض لاستیک کم باد اتوبوس با کمی تاخیر آغاز شد.

خیلی زود خودمون رو در جاده زیبا و پر پیچ و خم و البته خلوت چالوس دیدیم.
بعد از صرف صبحانه ای دلچسب زمان معارفه فرا رسید تا همسفرای عزیزمون که مثل همیشه پر انرژی و دوست داشتنی بودند بیشتر با هم آشنا شوند.

بعد از گذر از تونل کندوان و توضیحاتی در مورد تاریخ احداث تونل و جاده چالوس چهره جاده رنگ هزار رنگ پاییزی به خودش گرفت و بوته های رنگارنگ غرق در مه همه ما رو محو تماشای زیبایی و شکوه خودش کرد. تا جایی که طاقت از ما صلب شد و همگی تصمیم گرفتیم کنار جاده توقفی داشته باشیم و از هوای کم نظیر جاده و مناظر مه گرفته و زیبا استفاده کنیم و چای داغی، نوش جان بنماییم.



کمی جلوتر با برخورد قطرات ریز باران به شیشه اتوبوس زیبایی و صفای جاده چند برابر شد.
با رسیدن به مرزن آباد و شدت گرفتن بارندگی مجبور به تغییر مسیر در برنامه شدیم و برای ناهار خودمون رو به دریای سی سنگان رسوندیم تا بتونیم در مجاورت ساحل زیبا سرپناهی هم داشته باشیم.



دیدن دریای مواج و خوردن ناهار با همسفران مهربون و طبیعت دوست واقعا لذت بخش و بیاد موندنی بود.
بعد از صرف نهار و حضور در اتوبوس قرار بر این شد تا همگی کنار دریاچه زیبای آویدر بریم و با خوردن چای و قدم زدن در کنار دریاچه و جنگل زیبای اطرافش، لذت قدم زدن در باران رو کنار هم تجربه کنیم. البته تعدادی از دوستان که تازه لباس عوض کرده بودند و نمی خواستند دوباره خیس شوند ترجیح دادن در اتوبوس بمونند و مناظر زیبای دریاچه رو از پشت شیشه اتوبوس تماشا کنند.





بعد از خوردن چای و گرفتن عکس یادگاری در آلاچیق زیبای کنار دریاچه؛ قدم زدن در جنگل زیبای سی سنگان و بارش باران و حضور در کنار دوستان خوش ذوق لذت وصف ناپذیری داشت.




















وقتی دوستان در اتوبوس حاضر شدند تقریبا همه، کاملا خیس بودند و لباسی هم برای تعویض نداشتند با این حال همسفران خوش رو با انرژی مضاعف مسیر برگشت رو با ساز و آواز و یک بازی زیبا و خلاقانه فکری و البته استراحت به پایان رسوندند.

تقریبا ساعت یازده شب همگی در میدان سپاه و هوای سرد پاییزی کرج از یکدیگر جدا شدیم، گرچه از دیدن درخت سرخ‏دار باز موندیم ولی با خودمان خاطره یک روز بارانی به یاد ماندنی و کلی عکس یادگاری با دوستان جدید رو به خانه آوردیم.

به امید دیدار دوستان و سفرهای بعدی