سفرنامه تور غار یخ مراد مورخ 93/8/21

سفرنامه تور غار یخ مراد
مورخ جمعه 93/9/21
راهنمای تور: سهیل صالحی

هوای مساعد و پاییزی و دوستان و همسفران همیشگی البرزمن...

برای ما که این روزها درگیر زندگی شهری شدیم همسو شدن با طبیعت بکر و فضایی که در عین آرامش و سکوت با کلی رمز و راز، تجربه ای فراموش نشدنی را برای ما پدید میاره، میتونه یکی از بهترین اتفاقات زندگیمون باشه !29

غار زیبای یخ مراد این پدیده زیبای طبیعی، این جمعه میزبان ما بود تا بتونیم از زیبایی ها و اعجابش لذت ببریم و در کنار سایر همسفرا یک روز خوش رو تجربه کنیم.

برای رسیدن به غار یخ مراد، سالهای پیش بعد از وارد شدن به فرعی ماشین رو کنار روستا کهنه ده پارک می کردیم و بقیه مسیر رو پیاده روی می کردیم اما امسال مسیر کهنه ده به آزاد بر آسفالت شده است و ما هم تا نزدیکی های غار با ماشین رفتیم.

همه چیز دست به دست هم داد تا یک روز شاد و سرشار از انرژی خوب رو سپری کنیم. !30

برای رسیدن به دهانه غار، پیمایش رو در مسیر کوهستانی با شیب ملایم شروع کردیم تا به غار رسیدیم. بارش برف طی روزهای قبل باعث شده بود تا پیاده روی در مسیر برفی و البته همراه با برف بازی باشه.








بعد از یاد آوری نکات ایمنی و آشنایی نسبی با نقشه غار کلاه های ایمنی رو سرمون کردیم و با هد لامپ های روشن وارد غار شدیم. از همان بدو ورود چکیده های کوچک یخی را مشاهده کردیم که در حال رشد کردن بودن بعد از کمی استراحت به تالار دوم رفتیم هد لامپ ها رو خاموش کردیم و یه گوشه ای نشستیم و سکوت کردیم.

غار یخ مراد یکی از اون قسمت های طبیعته که رفتن به اونجا همیشه مارو تحت تاثیر قرار میده و با چکیدن هر قطره آب از سقف جزیی از غار شده و به روی سنگ ها جاری میشیم ...










این سکوت هستی بخش، با صدای آواز یکی از دوستان همسفران شکست و رنگی تازه به لحظاتمون بخشیده شد. و البته تصنیف گلنار هم که همواره قسمت جدا نشدنی سفرهای البرزمن بوده و هست، نیز دورن غار خوانده شد. !21
تو این برنامه اشکان عزیز و ساز خوش کوکش نیز همراه ما بودند، صدای ساز دهنی فضای اونجارو پر کرده بود و شیرینی ثانیه هامون رو کامل کرد. !40

بعد از دیدن قسمت های دیگر این پدیده ی طبیعی به سمت مسیر بیرونی رهسپار شدیم.



بیرون غار کنار هم بودیم و خودمون رو برای خوردن ناهار آماده کردیم.
سفره های رنگین به نوبت پهن میشد، ما هم از همه آنها استفاده کردیم با چشم و دلی سیر برای بازی پانتومیم کنار رودخانه یار کشی کردیم، در آخر هم با لبی خندان و قلب های سرشار از شادی در میدان سپاه از هم جدا شدیم. و یکی دیگه از سفرهای البرزمن به پایان خودش رسید.

به امید دیدار مجدد شما عزیزان.