× تصاویر و سفرنامه تورهای پاییز 96

سفرنامه تور جنگل سی سنگان و دریاچه آویدر مورخ 96/09/10

بیشتر
6 سال 4 ماه قبل #1818 توسط travelloug
سفرنامه تور جنگل سی سنگان و دریاچه آویدر
مورخ 96/09/10
راهنما: سهیل صالحی





پاییز فصل رنگارنگ زمین و آسمان است. موسم دلبری و دلدادگی... به هرطرف که نگاه می کنیم رنگ و بوی عشق طبیعت را حس می کنیم.
در این روزهای زیبای بارانی عازم سفر به جنگل های شمال ایران شدیم. جنگل هایی که میلیون ها سال زنده و استوار در نوار ساحلی دریای کاسپین خودنمایی می کنند. درختانی که هرکدام از ما قسمتی از خاطرات کودکی ما در شمال شده اند. بلوط، انجیلی، ممرز، افرا....
همه و همه میراث ارزشمند پدران ما هستند ما نیز باید برای نگهداری آن ها از جان مایه گذاشته و شکوه این جنگل ها را حفظ کنیم چرا که حیات خودمان و فرزندانمان در گرو سلامت همین طبیعت اطرافماان هست.
با هم دست به دست برای حفاظت از طبیعت ایران عزیز...

جمعه صبح قبل از طلوع آفتاب به طرف جاده کرج چالوس راه افتادیم.
هرچقدر که جلو تر می رفتیم از تاریکی هوا کاسته می شد و به سرمای اون اضافه.... بعد از توقف کنار لبنیات دهاتی راهمون رو به سمت گچسر ادامه دادیم. نزدیک تونل کندوان برف روی کوه ها نشسته بود که دیدنش همه مارو ذوق زده کرده بود. بعد از خوردن صبحونه در طول مسیر با هم بیشتر آشنا شدیم و از تجربه ها و خاطرات هم گفتیم و شنیدیم.



دیگه بوی شمال رو حس می کردیم. دریا از دور پیدا بود. وارد جاده منتهی به سی سنگان که شدیم سمت راست جنگل، سمت چپ دریای مواج و روی شیشه اتوبوس قطره های بارون.... مگه میشه این همه زیبایی یکجا جمع بشه؟!






همگی مست این طبیعت بخشنده بودیم. به ساحل سی سنگان رسیدیم. لب دریا رفتیم قدم زدیم زیر بارون و برای بار هزارم عاشق شدیم...
کنار ساحل باد می وزید و دونه های بارون رو به صورتمون می چسبوند. بعد از پیاده روی ناهارمون رو خوردیم و آماده حرکت به طرف دریاچه شدیم.


















دورتادورمون جنگل، دریاچه در وسط، جزیره مصنوعی هم وسط دریاچه با سروهایی که این روزها در خزان به سر می برند... بدون معطلی راهی پیاده روی دور دریاچه شدیم هر چقدر که جلو تر می رفتیم منظره عوض می شد. ابرهایی که روی جنگل بودند داشتند به سمت بالا حرکت می کردند زیبایی چشم انداز رو دوچندان کرده بود.










http://alborzeman.ir/images/tour/96/09azar/10sisangan/sisangan-22jpg




وجود ماشین های آفرودی که انگار جز تخریب طبیعت هنر دیگه ای نداشتند برای همه ناراحت کننده بود. بعد از یه دور کامل دور دریاچه وارد جنگل شدیم. چه جنگلی به به.... جنگل هزار رنگ شده بود و زیر پامون پر از برگ‍ های خشک شده ی بلوط.... چون انرژی گروه در حال تموم شدن بود خیلی وارد عمق جنگل نشدیم. زیر یک درخت بلند مازو نشستیم و در سکوت به صدای طبیعت گوش کردیم و در کنار هم خوش گذروندیم.









دیگه وقت برگشت بود... آرام آرام به طرف همسفر سوئدیمون که منتظر ما بود به راه افتادیم.
در طول مسیر برگشت بارون شدت گرفته بود و حسابی می بارید. بعد از استراحت داخل اتوبوس در کنار هم آواز خوندیم و گپ زدیم و موسیقی گوش کردیم تا به شهر زیبای کرج رسیدیم. سپاس از خانم شکوهی همکار گرامی.
به امید دیدار شما خوبان....

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.112 ثانیه