سفرنامه تور دشت دریاسر مورخ 5 الی 98/2/6

سفرنامه تور دشت دریاسر
مورخ 5 الی 98/2/6
لیدر : حمید نیک پی


‎پنجشنبه ۵اردیبهشت
‎اردیبهشت را باید روی دور آهسته زندگی گذاشت وزندگی کرد...
‎اردیبهشت را باید از پشت تمام شال های نخی رنگی به تماشا نشست...
‎ملایم آرام یواش...

‎سفرمان به سمت زیباترین دشت اردیبهشتی ایران، دریاسر قبل از طلوع آفتاب و همراه با دوستان و همسفرانی خوب شروع شد. بخت یارمان بود و با همراهی آقای قنبری و عارف خان پیچ و خم جاده چالوس را با خنده و شادی طی کردیم. قبل از رسیدن به عسل محله نیز حسین به ما ملحق شد‌. قرار بر آن بود که تا ورودی عسل محله با اتوبوس برویم اما با اخطار پلیس باقی مسیر را همراه با نیسان حسین طی کردیم و قبل از ظهر به پای مسیر پر شیب دریاسر رسیدیم. مثل همیشه لورنزو جلودار بود اما در این سفر آقا کیومرث هم با انرژی بیشتر به همراه لورنزو پیشتاز گروه بود. توقف کوتاهمان در کنار اولین چشمه مصادف شد با نهار خوردن و ادامه مسیر تا دشت را راحت تر کرد. پس از گذر از شیب های تند و عکاسی با منظره درختان سبز و کوه های نیمه برفی به ورودی پر آب و زیبای دشت رسیدیم. مسیر باریک حاشیه دشت پر بود از عطر گیاهان سبز و گلهای زیبای زرد و سفید.





دشت سرسبز همچنان خیس برف های آب شده کوه های اطراف بود. همراهانمان همراه با عکاسی در گوشه ای از دشت اطراق کردند و چادرهایمان را برپا کردیم.








سکوت دشت و آفتاب اردیبهشت و باد خنک از سوی کوه لذت سفرمان را بیشتر کرد. کم کم که آفتاب به پشت کوه میرفت دمای هوا کمتر و سردتر شد اما گروه هماهنگمان در کنار آتشی که با هم برپا کرده بودند تا پاسی از شب بیدار ماندند و شادی کردند. صبح فردا تعدادی از دوستان زودتر از صدای پرنده ها بعلت سرما بیدار شدند. اما باز با آمدن آفتاب هوا و حالمان بهتر شد. امروز باید برمیگشتیم اما دل کندن از اینهمه سکوت و زیبایی کار سختی بود ولی با صدای دلنشین آقا فرهاد و پرستو خانم برگشت دلپذیرتر بود. همراهان خوبمان در این سفر نه از سرمای راه هراس داشتند نه از مسیر های پر شیب. حتی بردیای دوازده ساله هم به همراه پدر و مادر خود کوله خود را تا اخر مسیر آورد و در پای کوه سفرمان با غذای محلی در خانه های محلی عسل محله تکمیل شد








‎در مسیر برگشت به پیشنهاد دوستان سری هم به دریا زدیم و در کنار دوستان عکس یادگاری گرفتیم تا این لحظات خوب را ماندگارتر کنیم و با انرژی بیشتر به زندگی روتین بازگردیم.


در برگشت با همسفران پر انرژی به شادی و بازی پرداخته وطی مسیر کردیم تا مقصد همیشگی دفتر البرزمن ودوستان را به خدا سپردیم تا برنامه بعد ودیداری دوباره..
‎در پایان تشکر میکنم از همکارانم امیر جان و حسین وهمسفران خوب و پر انرژی که تو برنامه کمک حالمون بودن به امید دیدارتان در برنامه های بعد چرا که سفرپایان ندارد
حمید نیک پی