× تصاویر و سفرنامه های تور های زمستان 97

سفرنامه تور آبشار خور مورخ 97/10/7

بیشتر
5 سال 3 ماه قبل - 5 سال 3 ماه قبل #2080 توسط travelloug
سفرنامه تور آبشار خور
مورخ 97/10/7
راهنما: محمدمهدی امینی زاده

بی‌خیال زمستان
آغوشت که باشد
همیشه بهار است.....
زمستان گاهی بودن هارا کنار هم بیشتر تضمین می کند.دلت میخواهد با کسی در خیابان قدم بزنی،دست های سردت در دست های گرم کسی گم شود.یا رد پای تان روی برف ها جا خوش کند.
یا دلت برای گونه های گل انداخته کسی برود...
در زمستان می شود عاشق تر بود...بیشتر عاشقی کرد و دلمان گرم تر شود به ماندن ها...من می گویم.همه در زمستان می مانند...
زمستان فصل ماندن است...
(پرنیان_خجسته)
مسافرا که باحال و پرانرژی و صمیمی باشن اولین تور زمستونی البرز من تو‌اولین جمعه زمستون میشه یه خاطره دلنشین که شاید هیچ وقت فراموش نشه . صبح نه خیلی زود ، چهل همسفر پر جنب و‌جوش مشتاقانه دور هم جمع شدن و تو پیچ و خم های جاده چالوس زیبا با خانواده گرم و‌مهربونمون آشنا شدیم . یه رقابت تنگاتنگی بین تیر ماهی ها و اردیبهشت ماهی ها شروع شده بود که تااومدیم بفهمیم چی به چیه دیدیم صبحانه رو که خوردیم هیچ ، اتوبوسمون هم در حال بکس و باد کردن روی برفهای جاده نزدیک روستاست . پیاده روی رو شروع کردیم ...



تا چشم کار میکرد همه جا پر از برف بود . زمین و آسمون و کوه همه جا سفید بود . همسفرامون از ذوق برف شاد بودن . بعضی ها گوله برف بازی میکردن . یکی تخته اسکی آورده بود بعضی ها میدویدن و بعضی هم غلت میزدن . به ابتدای روستا رسیدیم و از کنار پیست اسکی خالی از اسکی باز ! مسیر پیاده روی آبشار رو در پیش گرفتیم . هوا نه سرد بود و نه گرم . سکوت آرامش بخش برف !! با هر قدم چهل رد پا ایجاد میشد و چهل صدای فشردگی برف در زیر پا !!
همسفران همچون قطاری رنگارنگ آرام و‌پیوسته از وسط پهنه سفید برفها عبور میکردن و شادی می بردن .



گاهی سر میخوردند و‌گاهی می دویدن و هر از گاهی در میان پیچ و‌خمهای برفی کوهستان سراغ آبشار رو‌میگرفتن. کم کم هر سه آبشار خودنمایی کردن و از دور به ما سلامی دادن . در کمترین زمان به آبشار اصلی نزدیک شدیم و مات و مبهوت از اینهمه زیبایی !!!
جنگ بین آب و سرما صحنه های قشنگی رو ایجاد کرده بود . قندیلهای یخ به آرامی خوابیده بودن ولی هنوز در بخشی از این صحنه ، درگیری آب و سرما ادامه داشت و غرامت این جنگ زیبا ،نوازش چشمهای همسفران ما بود .
عظمت و زیبایی آبشار یخی صد ها نفر رو مبهوت خودش کرده بود . در محلی امن پناه گرفتیم و اتراق کردیم تا هم تجدید قوا کنیم و هم بیشتر در این سینمای طبیعی لذت ببریم .



آتیش گرمی هم آماده شد تا دستامون هم مثل دلامون گرم بشه و کم کم صدای همسفران هم گوشمون رو گرم کرد . محسن عزیز و شبنم بانو با صدای خوبشون خاطره دور آتیش رو موندگار کردن و دمنوش محمد رضای عزیز هم جانمون رو گرم کرد .



کم کم آماده برف بازی شدیم ولی طبیعت پیشقدم شد و ناگهان بخش بزرگی از آبشار ریزش کرد و صدای اصابت یخها کمی ترسناک بود و آموختیم که طبیعت زیباست و گاهی اوقات خشن ! و همیشه باید با رعایت احتیاط از طبیعت لذت برد .





بعد از عکس دسته جمعی و هنر نمایی محمدعزیز (معروف به درون ) ، مبارزه برفی سختی در گرفت . گوله برف بود که از هر طرف میومد و کلی برف بازی و شادی تا بالاخره آتش بس شد و آماده برگشت شدیم .
دلمون نمیومد آبشارو ترک کنیم ولی کاپیتان نیک پیمان عزیز بااتوبوس گرمش منتظرمون بود و باید حرکت میکردیم .



مسیر برگشتمون کمی لیزتر شده بود چون هم بیشتر کوبیده شده بود و هم سرد تر شده بود اما همسفرای شجاع و مجهزمون با اقتدار راه میرفتن و گاها هم سر میخوردن. هیجان مسیر برگشت باعث شد گذشت زمان رو خیلی حس نکنیم و شیطنتهای حمید و پوریای عزیز هم بی تاثیر نبود . حسام جا پا درست میکرد و بعضیا لیز میخوردن و خرابش میکردن و آرمین هم با دو تا بچه ش کلی سرسره بازی کردن . در میان راه، برف هم ما رو بدرقه کرد تا کل خاطره امروزمون برفی بشه و از ذهنمون نره .



نزدیک غروب بود و اتوبوس رو میدیدیم و میدونستیم که :
آفتاب درنگ نمی کند
به بی‌قراری برف دل نمی بندد
چشم که برهم بگذاری
خاطره اولین قرار برفی‌مان
چنان به تاراج رفته
که برگ های پاییز پیش از ما
پس زود خاطره هامونو برداشتیم و حرکت کردیم و در میان راه خاطره امروزمون رو جشن گرفتیم ودر انتظار سفر بعدی حال خوشمون رو حفظ کردیم چرا که سفر پایان ندارد . از تک تک همسفران عزیزم بابت صبوری و همراهیشون ممنونم از حسام و محمد عزیز هم بابت تمام زحماتشون ممنونم و از محمد رضا زمانفر عزیز هم که نقطه عطف برنامه بود کمال تشکر دارم و‌به امید دیدار مجدد همه دوستان هستم .

محمد مهدی امینی زاده
Last edit: 5 سال 3 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

زمان ایجاد صفحه: 0.519 ثانیه