× تصاویر و سفرنامه تورهای بهار 97

سفرنامه تور ارسباران-قلعه بابک مورخ 23 الی 97/3/26

بیشتر
5 سال 10 ماه قبل - 5 سال 9 ماه قبل #1927 توسط travelloug
سفرنامه تور ارسباران - قلعه بابک
مورخ 23 الی 97/3/26
راهنما: وحید شعبانی

به بلندای کوه رسیدم
ماه بود و پلنگ
و مردی تنها که نامش جهانی را بس ...

شامگاه چهارشنبه ۲۳ خرداد ۹۷ با یارانمان سوار بر مرکب احد آقای سواری میشویم تا سفری متفاوت به خطه آذربایجان ، دیار مردان و زنان شیردل را آغاز نماییم . با همراهی خانم شکاریان و با کمی تاخیر به خاطر زمان افطار ساعت ۲۱:۳۰ دقیقه دل به جاده میزنیم .. در اول مسیر از خودمان میگوییم و یاران خود را معرفی میکنند و از تبارشان میگویند . در مجتمع آفتاب درخشان صحرا توقفی برای شام میکنیم و دوباره به راه می افتیم .. در تاریکی شب چشم بر هم میگذاریم و در انتظار دیدار طلوع در افق جاده به خواب میرویم .. صبح هنگام خورشید بالا آمده است و حالا ما پس از گذشتن از زنجان و تبریز و مرند در نقطه صفر مرزی یعنی جلفا هستیم .. به هتل ارس میرویم برای صرف صبحانه .. پس از صرف صبحانه به دیدن کلیسای پر شکوه سنت استپانوس دومین کلیسای قدیمی ارامنه جهان با عمری در حدود ۹۰۰ سال میرویم ..






جناب رازمیک با لهجه زیبای ارمنی اش میزبان ماست و برایمان از کلیسا می گوید .. چرخی میزنیم و عکسهایمان را میگیریم ..


میرویم برای دیدار از کلیسای چوپان که بر خلاف کلیسای قبلی بسیار کوچک و دنج است و با قدمتی در حدود ۶۰۰ سال محلی برای عبادت چوپانان منطقه بوده است.. حالی میکنیم و میرویم .. جلفا از دیرباز محل تجارت ابریشم بوده است و به همین دلیل به دستور خواجه نظر کلانتر جلفا در عهد صفوی کاروانسرایی به همین نام ساخته شده است که یکی از معدود کاروانسراهای ۳ ایوانه ایران میباشد . با دوستان داخل حجره ها میشویم و چایی مینوشیم و با موسیقی آذری کیفی میکنیم .. عکسی میگیریم و میرویم برای صرف ناهار در رستوران مگا.. پس از صرف ناهار به هتل ارس بازمیگردیم و اتاقهایمان را تحویل میگیریم و کمی استراحت میکنیم .


عصر هنگام هتل را به قصد دیدار از آبشار آسیاب خرابه ترک میکنیم .. در راه از ارس میگوییم و زیباییهایش.. ارس عِرق وطنی را در دل هر ایرانی بیدار میکند .. پس از طی مسیری زیبا به آبشار زیبای خزه ای میرسیم .. یکی از زیباترین آبشارهای ایران .. با دورنمای کوه عیلان داغی در منطقه نخجوان


عمو هوشنگ کرمانیان برایمان بستنی میخرد و میرویم .. مرز هر کشور همیشه یادآور غرور و تعصب ملیست.. و اینجا پل آهنیست .. جایی که هشتاد سال پیش سه جوان مرزبان ۴۸ ساعت با لشکر تا دندان مسلح شوروی و متفقین ایستادگی میکنند و حالا ما برایشان ادای احترام میکنیم و میرویم .. چرخی در بازار جلفا میزنیم و میرویم برای استراحت .. شب . سکوت .


صبح روز دوم وسایلمان را جمع کرده ، صبحانه را میل کرده و به سمت کلیبر حرکت میکنیم . باز هم در کنار ارس زیبا .. در منطقه کردشت که زمانی پایگاه نظامی عباس میرزا در جنگ با روس بوده توقفی میکنیم و از حمام زیبایش دیدن میکنیم ..



دوباره به راهمان ادامه میدهیم .. از نوردوز میگذریم و وارد جاده جانانلو میشویم .. پیچ و خمهای زیبایش را طی میکنیم و از شهر کلیبر هم عبور میکنیم .. در نزدیکی جاده قلعه آقا مهدی عباسپور در انتظار ماست .. سفره ای در کنار دشت پهن میکنیم و ناهار هیزمی خوشمزه ای نوش جان میکنیم .. چای مینوشیم و سوار بر پاترولهای خشمگین به سمت کمپ عشایر میرویم ? حالا به ابتدای جاده قلعه رسیده ایم و نوبه پیاده رویست .. به شوق دیدار بابک پا بر جاده میگذاریم .. پسس از طی مسیری پر پیچ و تاب و صرف زمان ۱.۵ ساعته بالاخره به بالای قلعه میرسیم .. در کنار ماموران انتظامی مینشینیم و آواز دسته جمعی سر میدهیم ..


کلی کیفوریم از اینهمه شور و حس وطن پرستی .. کوه و قلعه زبان دارند و با ما حکایت میکنند .. گوشه ای می ایستیم و آقای امیری عزیز برایمان از بابک میگویند .. سپس آقای همت نازنین هم با چای از ما پذیرایی میکنند و میرویم برای دیدن نمایش فرزندان پاک ایرانمان در جام جهانی فوتبال .. کمی با تاخیر به لابی هتل آنزا میرسیم .. اما شوق دیدن بازی ما را سر پا نگه میدارد .. بین دو نیمه به سرعت اتاقهایمان را تحویل میگیریم و دوباره می آییم برای تماشا و چه تماشایی میشود زورآزمایی جوانان ما در مقابل مداکش با گل دقایق آخر .. هتل را بهم میریزیم و کلی کیف میکنیم .. با شوق و رضایت میرویم برای استراحت .. شب . تاریکی .


صبح روز سوم کلیبر را به مقصد تبریز ترک میکنیم .. در راه احد آقا کاپیتان با صفا از خاطرات آدم کشی و قتلش برایمان میگوید و ما را تا مرز ترکیدن میبرد ?? کوه های رنگی اهر را هم میبینیم و وارد تبریز میشویم .. ابتدا به دیدار مقبره الشعرا میرویم .. مدفن استاد شهریار و حدود ۴۰۰ تن از نامداران و ادیبان ایران زمین ..





سپس به هتل استقبال میرویم و ناهار خوشمزه را نوش جان میکنیم .. از شیرینی تشریفات سوغات میخریم و میرویم به سوی دیارمان .. در زنجان توقفی میکنیم و آقای امیری کوچک ما را به بستنی مهمان میکند .. قرعه کشی میکنیم و عمو هوشنگ صاحب یک تیبای آلبالویی میشود .. بدون ترافیک به البرز میرسیم .. کرج .. شهری که ملون به فرهنگهای مختلف است .. سفری دیگر و تجربیاتی دیگر .. زندگی کوتاه است و عمر آن به سفر میماند .. و ایکاش این سفر جذاب و پربار باشد .. همچون سفر ما و یاران .. همه رفتند .. شب و کوچه و صدایی که زمزمه میکند .. سفر پایان ندارد ...

تا دوباره بدرود ...
Last edit: 5 سال 9 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

زمان ایجاد صفحه: 0.115 ثانیه

ارتباط با ما

    • تلفن : 34213531-026
    • موبایل : 09391725252
    • Email: info@alborzeman.ir
    • کرج، میدان سپاه ، به سمت سه راه گوهردشت ، بعد از خیابان بوستان ، ساختمان گلستان ، واحد یک