سفرنامه تور رشت و بندر انزلی مورخ 98/1/10

سفرنامه تور رشت و بندر انزلی
مورخ 98/1/10
راهنما: الهام رهگذر


مرغهای دریایی اطراف پل می چرخیدند و نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار... سفر درهر فصلی زیباییهای خاصی دارد ،اما بهار نباید در خانه ماند. و ما صبح روز دهم نوروز به رسم همیشه از مقابل دفتر البرز من ساعت ۵:۱۵ به سمت گیلان و شهر میرزا کوچک خان جنگلی حرکت کردیم ...
آقای شهبازی کاپیتان خوش زبان اهوازی شب قبل از طبس برگشته بود و دوباره راه...راهی که انگار چندان برایش آشنا نبود .اما چهره اش پر از تجربه بود، از راه... پس جای نگرانی نبود و با کمی تاخیر هم سفر، سفر خوبی بود.موزیک آرامی پخش می شد و فضای آرامی حاکم بود.مسافری داشتیم در بین راه که به ما پیوست و ادامه راه تا محل قرار صبحانه خوشمزه ...مجتمع آفتاب سمیر گستر.
ساعت ۷:۳۰ از قزوین حرکت کردیم .
همکارخوبم آقای دلیر با وجود سرما خوردگی، سرحال و پرانرژی موزیک های شادی را ما بین رسیدن افراد تا جلو ماشین و معرفی خودشان پخش می کرد. دوباره باران بود و مسیر رویایی شمال... دوباره رودبار و منجیل و جنگلهای هیرکانی... و دوباره دوستانی جدید و لذت آشنایی و لبخند و سفر.
کمی پانتومیم سرگرمی راهمان شد تا به انزلی رسیدیم و پس از کمی پرس و جو مسیر اتوبوس را به کنارپل غازیان و اسکله قایق سواری یافتیم. بعد از توافق با کیوسک قایق رانان ۳ گروه از همسفران راهی مرداب انزلی و گشت در رودخانه شدند .و ما هم پیاده روی و تنفس هوای بارانی شمال روی پل را ترجیح دادیم . رهگذران با نان و ریزه های کیک با آنها سرگرم بودند . چه منظره زیبایی بود ... کشتی های کوچک و بزرگ ،قایق های تفریحی و مرغان دریایی .



منتظر ماندیم تا همه برگردند و عکسی یادگاری بگیریم .با فرمان آقای دلیر دوستان همراهی کردند:
با البرز من سفر پایان ندارد...
و به سمت رستوران رضایی حرکت کردیم .۱۳:۵۰وارد رستوران پر از جمعیت شدیم.موزیک زنده پخش می شد و فضای خوبی حاکم بود .هوای شمال اشتها را بیشتر می کند و غذا می چسبد.



بعد از ناهار و نماز راهی رشت شدیم . شهر باران... و درباره رشت و نیرزایش گفتیم .
باران نم نم می بارید وقتی ساعت ۱۶ در سبزه میدان پیاده شدیم .درمیانه ی میدان عکسی گرفتیم و از خیابان علم الهدی به سمت میدان شهرداری پیاده روی... مقابل سینما سپیده توضیحاتی درباره تاریخچه میدان و بناهای معروف آن ارائه شد.



روبروی ساختمان شهرداری زیر باران چند عکس دیگر به یادگار گرفتیم و قرار شد دوستان حدود ۱ ساعت در بازار سنتی رشت گشت و گذار داشته باشند.


ما هم به چند تن از دوستان در بازار پیوستیم و از تماشای ماهی و سیر و زیتون در فضای اصیل بازارهای ایرانی لذت بردیم .





در ماشین زمان استراحت بود و میان وعده ... تا رسیدن به مجتمع رفاهی برای خرید زیتون و سرویس بهداشتی آرامش برقرار بود .
پس از حرکت به سمت تهران شادی و پایکوبی فضایی پر هیجان ایجاد کرد و دوستانی که یک روز را با هم گذرانده بودن هم صحبت و خندان شدند.
اجرای دابسمش را فقط یکی از عزیزان داشت و با متارنه دسته جمعی ادامه دادیم .سپس بازی کلماتی که با الف و نون شروع می شوند .زمان زود گذشت و حرکت عقربه ها ۲۳:۰۵ و وقت اتمام سفر را نشان داد. و روزی دیگر ،سفری دیگر تمام شد.عزیزانی که همراه من و آقای دلیر کمک کردند تا خاطراتی خوش رقم بخورد. قدردان حضورشان هستیم و بهترینها رو برایشان آرزومندیم .

بهار ۱۳۹۸
"مقصد نهایی در سفر، هرگز دیدن مکانی خاص نیست.بلکه سفر راهی برای دیدن همه ی چیزها محسوب می شود."
(هنری میلر)