× تصاویر و سفرنامه های تور های بهار 98

سفرنامه تور غار دربند و روستای استخرگاه مورخ 1398/3/3

بیشتر
4 سال 11 ماه قبل - 4 سال 11 ماه قبل #2177 توسط travelloug
سفرنامه تور غار دربند و روستای استخرگاه
مورخ: 1398/3/3
راهنما: آرمان الهوئی نظری


اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
طولانی ترین سفرها، حتی سفرهای چند هزار کیلومتری با یک گام شروع می شوند.(لائوژو)
به نظرتان این جمله خیلی ساده است؟ این جمله هوشمندانه نه درباره سفرها كه درباره تمام امور زندگی صادق است. خب، همه ما آرزوها و رؤیاهای زیادی در سر داریم اما حتی یك قدم هم برای محقق شدن آنها برنمی‌داریم. واقعا برای همه سفرهای رؤیایی باید اولین گام را برداشت، وقتی گام اول برداشته شود بقیه كارها راحت می‌شود. درباره سفرها اگر گام اول را بردارید دیگر به عقب برنمی‌گردید...
من امروز اولین گام خودم رو برداشتم تا به مقصدی برم که به نظرشخصیم بهشت استان گیلان و یکی از بهترین مناطق برای مقصد گردشگری هستش...
به همین بهانه از خواب بیدار شدم و کوله که از شب قبل امده کرده بودم رو به دوش گرفتم و قدم زنان به جلو اژانس رسیدم که دیدم همکار عزیزم احمد هاشمی سحر خیز تر ومشتاق تر از من وسایل مورد نیاز سفر رو جمع وجور کرده و مهیا سفر شده...
پس از آن همسفران من در این سفر یکی پس از دیگری اولین گام خود رو برداشتند و به ما ملحق شدند...
با رسیدن به موقع دوستان کاپیتان نوری استارت ماشین رو میزنه و به همراه گروه راهی جاده میشیم . انقدر طبیعت اطراف جاده به دلیل بارش های بهاری سر سبز و مخملی شده که ادم متوجه گذر زمان نمیشه ، تا به خودمون میایم متوجه میشیم که مسیر طولانی رو سپری کردیم و به محل اولین توقف برای خوردن صبحانه در رستوران شاندیز رسیدیم .




با دوستان از صبحانه لذیذ این مجموعه لذت بردیم...
با خوردن صبحانه و انرژی گرفتن وقت آن رسیده که با یک دیگر بیشتر آشنا بشیم ، به همین بهانه تمامی دوستان برای معرفی خود و آشنا شدن بیشتر با همدیگر به معرفی خود پرداختند...
با اتمام معرفی به محل تلاقی دو رود خانه شاهرود و قزل اوزن که با هم دیگر سفید رود رو تشکیل میدهند رسیدیم...
رودخانه ای که بیشترین حجمه ابی یک دهه اخیرش رو داره تجربه میکنه ، و با گذر از این نقطه نزدیک به شهر منجیل(مانگیل یا سکونتگاه قوم گیل) نزدیک میشویم که سازه هایی نظر همه ما رو به خودش جلب میکنه، توربین های بادی که مانند درختانی سر به فلک کشیده سراسر منطقه رو فرا گرفته...
این منطقه به علت توده هوایی سرد وپر فشاری که از سیبری و گرم و کم فشار منطقه جنوبی البرز از طریق کانال های ارتباطی بین فلات ایران نظیر دره منجیل بهم میرسند باعث این بادی که اکثر سال مشاهده میکنیم هستند و همین علت کار گذاشتن این توربین های بادی در این منطقه رو توجیه میکنند...
و در ادامه مسیر از شهرهای رودبار رد شدیم و به توتکابن رسیدیم و توقف کوتاهی داشتیم که اگر دوستان وسایلی برای ناهار یا مسیر نیاز دارند رو تهیه کنند. با خرید دوستان به ادامه مسیر بازگشتیم و باگذر از کنار روستاهای زیبا دیورش ، دفراز، پلنگ دره به نزدیکی دربند رشی و ابتدا مسیر پیاده روی رسیدیم که نیازی به حمل کوله نبود و فقط با سفت کردن بند کفشهایمان راهی مسیر غار شدیم ...


در مسیر چالش های فراوانی وجود داشت ولی با همدلی و کمک به همدیگر این چالش ها رو گذشتیم و به دهانه غار رسیدیم...




غار دربند رشی قدیمی ترین سکونتگاه تاریخگذاری شده انسان در ایران هستش واین نشان دهنده این هستش که قدمت زندگی در این منطقه به پیش از دویست هزار سال پیش بر میگرده...



که این نکته در کنار جاذبه های بصری که درطول مسیر دیدیم هم خیلی قابل اهمیت هستش پس از بازدید از غار کمی مسیر رو به سمت جلو تر طی کردم تا از سکوت طبعیت لذت ببریم. در همین بین که داشتیم از سکوت طبیعت لذت میبردیم یک دسته چلچله از بالای سر ما رد شدند که فضای رویایی بوجود اوردند...




پس از گوش دادن به صدای طبیعت مسیر برگشت رو پیش گرفتیم تا به کنار ماشین برگردیم. وقتی به ماشین رسیدیم به سمت روستا استخرگاه حرکت کردیم...
در ابتدای روستا با اقای قربانی همراه شدیم و به کنار استخر رسیدیم و متوجه شدیم که برای کلیپ عروسی دارند فیلم برداری میکنند وبه همین علت یک مقدار دور تر و زیرسایه درخت گردو در محوطه جلو استخرگاه اتراق کردیم تا مزاحم فیلم برداری نباشیم...
همسفران و همراهان من در این سفر با غذاهای رنگارنگی که با خودشون به همراه اوردن محفلی رنگی رو ساختن و در کنار هم ناهاری خوردیم تا دیدیم توقف کوتاهی برای فیلم برادری انجام دادند تا ما بتونیم بریم کنار استخر و عکس های در کنار استخرگاه بندازیم و همان جا هم از همسفران با چای اتشی پذیرایی شد تا انرژی ها بیشتر بشه...
با دیدن این همه انرژی که در همراهان خودم دیدم تصمیم بر این گرفتیم قبل از برگشت به کرج به ابشار روستای استخرگاه هم سری بزنیم و با اب بازی تن خودمون رو در این هوا گرم خنک کنیم...
پس کوله ها رو جمع و جور و به سمت ابشار حرکت کردیم و از مسیر جنگل به ابشار رسیدیم یک مقدار پاهامون رو در خنکای رودخانه قرار دادیم و همدیگر ور خیس کردیم تا این گرما هوا کمی شکسته تر بشه





دوست داشتیم بیشتر کنار ابشار باشیم ولی دیگر وقت برگشتن فرا رسیده بود و با دوستان به روستا برگشیتم و با اقای قربانی عزیز خداحافظی کردیم. به سمت ماشین راه افتادیم...
در مسیر برگشت پس از کمی استراحت به منجیل رسیدم و برای خرید سوغاتی و زیتون توقف و در همین بین از دوستان با عصرانه پذیرایی کردیم. بعد از خرید دوستان به ادامه مسیر برگشتیم و با بازی یک کلاغ چهل کلاغ رو انجام دادیم و از واژه سماور به جاده رسیدیم که عجیبترین تغییر کلمه ای بود که تا الان مشاهده کردم...
نزدیک کرج رسیدیم و زمان ان رسیده که از حضور همسفران مرخص بشیم...
از کاپیتان برنامه اقای نوری بابت همه محبت هاش تشکر میکنم...
از همکاران خوبم در این سفر علیرضا رسته و احمد هاشمی دو دوست عزیزم تشکر میکنم که در این سفر من رو همراهی کردند...
و از همه مهم تر برای تک تک شما همسفران عزیز که انقدر پایه و صبور بودید قدر دانی میکنم و بهترین ها رو براتون ارزو میکنم...
به امید دیدارمجدد همگی شما رو به خداوند منان میسپرم...
سفرپایان ندارد
Last edit: 4 سال 11 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

زمان ایجاد صفحه: 0.105 ثانیه