- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
×
تصاویر و سفرنامه تورهای تابستان 93
سفرنامه تور 3 روزه ییلاق سوباتان مورخ 7 الی 93/5/9
9 سال 8 ماه قبل - 9 سال 8 ماه قبل #978
توسط travelloug
سفرنامه تور 3 روزه ییلاق سوباتان مورخ 7 الی 93/5/9 was created by travelloug
سفرنامه تور 3 روزه ییلاق سوباتان
مورخ 7 الی 93/5/9
راهنمای تور: پویا ملاحسنی
سفر که میروی دل به راه زده ای، دل همسفرت که دریا باشد کشتی آرامشی ...
و اما تعطیلاتی دگر و سفری دگر و داستان هایی دگر....
ایران این پهناور پر رمز و راز نا شناخته ها ی بسیاری رو توی خودش مخفی کرده که برای دیدن و تجربه ان ها باید دل به دریا زد و مسیر ها و پیچ و خم های بسیاری رو تحمل کرد.....
این بار به سمت ییلاقی پنهان در میان کوهستان .... سوباتان ، رفتیم.
سه شنبه صبح زود دوستان تهرانی رو که همه به موقع حاضر بودند رو سوار کردیم و به سمت کرج حرکت کردیم و خیلی زود به ترافیک انبوه و عظیمی برخورد کردیم.... !37 بعد از 3 ساعت بالاخره همسفرهای کرجی رو هم سوار کردیم و به راه خودمون ادامه دادیم....
ترافیک لحظه ای از ما غافل نمیشد و ما هم سعی میکردیم به ترافیک توجه نداشته باشیم و در کنار هم از اتوبوس سواری لذت ببریم.... !1
خلاصه صبحانه و صف طویل سرویس بهداشتی رو هم پشت سر گذاشتیم و از قزوین در رفتیم ولی ترافیک باز هم در کمین ما نشسته بود و بالاخره نزدیک منجیل دوباره یقه ما رو گرفت.
غیر از ترافیک نیاز به سرویس بهداشتی هم یقه همسفر ها رو به شدت گرفته بود... کلا برای رسیدن به سوباتان با همه دست به یقه شده بودیم !16
با صبر و شکیبایی همسفرها بالاخره از دست غول ترافیک در رفتیم و شام و ناهار یکی شده ای به صورت شلاقی خوردیم و اماده شدیم تا سوار نیسان ها بشیم ....
شب و جنگل و ستاره ها و خاک و باد و خنده و پشت وانت.... !48
بین مسیر برای استراحت و خوردن چایی کنار چایخونه جنگلی ای توقف کردیم و حال و هوایی عوض کردیم...
هر طور که بود خودمون رو به سوباتان رسوندیم و به سمت خونه ی رویایی و زیبایی که محل اقامتمون بود رفتیم.... !40
همسفرها همه خوشحال و خندون از اینکه چنین محل اقامتی براشون مهیا شده با تشکر های فراوان رفتند تا در اتاق های گرم و نرمشون حسابی استراحت کنند ... فقط بعضی از دوستان دست از تشکر بر نمیداشتند و حسابی من رو شرمنده کردند.... !16
بگذریم فردا صبح با صدای دلنشین یکی از همسفرها از خواب بیدار شدیم و صبحانه حسابی ای نوش جان کردیم (کره و پنیر و عسل محلی) و آماده شدیم تا به سمت دره ساری داش حرکت کنیم...
هوا مطبوع خنک بود ... بعد از سکوت و جیغ، وسطی هم بازی کردیم
به سمت خونه راه افتادیم، ناهار آبگوشت بود با پیاز فراوان.... !49
بعد از ناهار همه یه چرتی زدند و آماده شدیم برای نیسان سواری تا آبشار ورزان... مسیر پر بود از عشایر و منظره های زیبا و گله های گوسفند و اسب و گاو....
کنار آبشار مهدی زحمت کشید چایی هیزمی و با گیاهان کوهستان دم کرد و همه حسابی لذت بردند....
قبل از غروب به اقامت گاه رویایی مون برگشتیم و آقا مرتضی و چند نفر از دوستان مشغول پختن آش هیزمی شدند !29 شام رو که خوردیم همه کنار آتیش جمع شدند و آش خوشمزه ای خوردند
هوا هم بدون ابر و صاف بود و جون میداد برای رصد که برادر مهدی زحمتش رو کشید و به طور مبسوطی درباره آسمان و ستاره ها به دوستان توضیحات داد و کلی هم شهاب توی آسمون دیدیم...
فردا صبح بعد از صبحانه به سمت موزه روستایی سوباتان رفتیم و آقای جلیلی توضیحاتی به دوستان دادن و بعد از اون به سمت بازار رفتیم و خیلی ها عسل خریدند و کباب و جیگر پر ماجرایی خوردند و با کمی تاخیر به سمت تالش حرکت کردیم....
آفتاب سوزان بود و همه ی دوستان ناخواسته برنزه شدند ... !1
در مسیر برگشت برای خرید کلوچه فومن و زیتون رودبار توقف کردیم و کنار سپید رود هم هندوانه خوردیم، در ماشین هم کلی بازی کردیم و در آخر قبل از 12 شب به کرج رسیدیم و همسفر های تهرانی هم حدود نیم ساعت بعد پیاده کردیم و سفری پر فراز و نشیب هم به پایان رسید ..... !35
سفر به آدم یاد میده که همه چیز گذراست و با همه ی بالا و پایین هاش بالاخره تموم میشه و چیزی جز تجربه ای جدید و خاطرات از اون باقی نمیمونه
با سپاس از شما که همسفر خوب مایید !12
مورخ 7 الی 93/5/9
راهنمای تور: پویا ملاحسنی
سفر که میروی دل به راه زده ای، دل همسفرت که دریا باشد کشتی آرامشی ...
و اما تعطیلاتی دگر و سفری دگر و داستان هایی دگر....
ایران این پهناور پر رمز و راز نا شناخته ها ی بسیاری رو توی خودش مخفی کرده که برای دیدن و تجربه ان ها باید دل به دریا زد و مسیر ها و پیچ و خم های بسیاری رو تحمل کرد.....
این بار به سمت ییلاقی پنهان در میان کوهستان .... سوباتان ، رفتیم.
سه شنبه صبح زود دوستان تهرانی رو که همه به موقع حاضر بودند رو سوار کردیم و به سمت کرج حرکت کردیم و خیلی زود به ترافیک انبوه و عظیمی برخورد کردیم.... !37 بعد از 3 ساعت بالاخره همسفرهای کرجی رو هم سوار کردیم و به راه خودمون ادامه دادیم....
ترافیک لحظه ای از ما غافل نمیشد و ما هم سعی میکردیم به ترافیک توجه نداشته باشیم و در کنار هم از اتوبوس سواری لذت ببریم.... !1
خلاصه صبحانه و صف طویل سرویس بهداشتی رو هم پشت سر گذاشتیم و از قزوین در رفتیم ولی ترافیک باز هم در کمین ما نشسته بود و بالاخره نزدیک منجیل دوباره یقه ما رو گرفت.
غیر از ترافیک نیاز به سرویس بهداشتی هم یقه همسفر ها رو به شدت گرفته بود... کلا برای رسیدن به سوباتان با همه دست به یقه شده بودیم !16
با صبر و شکیبایی همسفرها بالاخره از دست غول ترافیک در رفتیم و شام و ناهار یکی شده ای به صورت شلاقی خوردیم و اماده شدیم تا سوار نیسان ها بشیم ....
شب و جنگل و ستاره ها و خاک و باد و خنده و پشت وانت.... !48
بین مسیر برای استراحت و خوردن چایی کنار چایخونه جنگلی ای توقف کردیم و حال و هوایی عوض کردیم...
هر طور که بود خودمون رو به سوباتان رسوندیم و به سمت خونه ی رویایی و زیبایی که محل اقامتمون بود رفتیم.... !40
همسفرها همه خوشحال و خندون از اینکه چنین محل اقامتی براشون مهیا شده با تشکر های فراوان رفتند تا در اتاق های گرم و نرمشون حسابی استراحت کنند ... فقط بعضی از دوستان دست از تشکر بر نمیداشتند و حسابی من رو شرمنده کردند.... !16
بگذریم فردا صبح با صدای دلنشین یکی از همسفرها از خواب بیدار شدیم و صبحانه حسابی ای نوش جان کردیم (کره و پنیر و عسل محلی) و آماده شدیم تا به سمت دره ساری داش حرکت کنیم...
هوا مطبوع خنک بود ... بعد از سکوت و جیغ، وسطی هم بازی کردیم
به سمت خونه راه افتادیم، ناهار آبگوشت بود با پیاز فراوان.... !49
بعد از ناهار همه یه چرتی زدند و آماده شدیم برای نیسان سواری تا آبشار ورزان... مسیر پر بود از عشایر و منظره های زیبا و گله های گوسفند و اسب و گاو....
کنار آبشار مهدی زحمت کشید چایی هیزمی و با گیاهان کوهستان دم کرد و همه حسابی لذت بردند....
قبل از غروب به اقامت گاه رویایی مون برگشتیم و آقا مرتضی و چند نفر از دوستان مشغول پختن آش هیزمی شدند !29 شام رو که خوردیم همه کنار آتیش جمع شدند و آش خوشمزه ای خوردند
هوا هم بدون ابر و صاف بود و جون میداد برای رصد که برادر مهدی زحمتش رو کشید و به طور مبسوطی درباره آسمان و ستاره ها به دوستان توضیحات داد و کلی هم شهاب توی آسمون دیدیم...
فردا صبح بعد از صبحانه به سمت موزه روستایی سوباتان رفتیم و آقای جلیلی توضیحاتی به دوستان دادن و بعد از اون به سمت بازار رفتیم و خیلی ها عسل خریدند و کباب و جیگر پر ماجرایی خوردند و با کمی تاخیر به سمت تالش حرکت کردیم....
آفتاب سوزان بود و همه ی دوستان ناخواسته برنزه شدند ... !1
در مسیر برگشت برای خرید کلوچه فومن و زیتون رودبار توقف کردیم و کنار سپید رود هم هندوانه خوردیم، در ماشین هم کلی بازی کردیم و در آخر قبل از 12 شب به کرج رسیدیم و همسفر های تهرانی هم حدود نیم ساعت بعد پیاده کردیم و سفری پر فراز و نشیب هم به پایان رسید ..... !35
سفر به آدم یاد میده که همه چیز گذراست و با همه ی بالا و پایین هاش بالاخره تموم میشه و چیزی جز تجربه ای جدید و خاطرات از اون باقی نمیمونه
با سپاس از شما که همسفر خوب مایید !12
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
9 سال 8 ماه قبل #982
توسط عبدزاده
Replied by عبدزاده on topic سفرنامه تور 3 روزه ییلاق سوباتان مورخ 7 الی 93/5/9
از چپ به راست: جلال و امیر رضا
میان راه آبشار ...
میان راه آبشار ...
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
9 سال 8 ماه قبل - 9 سال 8 ماه قبل #994
توسط مرتضی
Replied by مرتضی on topic سفرنامه تور 3 روزه ییلاق سوباتان مورخ 7 الی 93/5/9
با سلام خدمت دوستان جدید و قدیم !64 پس از خوندن این سفر نامه مهیج دلم نیومد چند تا نکه بهش اضافه نکنم گفتم اونهایی که نیومدن هم از لذتهای سفر باخبر شن من به نمایندگی بچه های تهران خواستم شخصا از بچه های البرزمن تشکر و قدر دانی کنم بابت همه امکانات وخدمات ارائه شده. چون وقت نشد وبچه های مانتونستند اونجوری که باید تشکر کنند چون من نگذاشته بودم !35 خواستم این نکته رو هم اضافه کنم که اونهایی که سفر نامه رو میخونن بدونند که امکانات و خدمات. خونه رویائی و جای گرم و نرم اصلا مهم نیست توی این سفرها مهم اینه که دور هم باشیم با هم خوش بگذرونیم و از با هم بودن لذت ببریم !28 !27 این دقیقا همونکاریه که بچه های تهران توی تمامی سفرهاشون خصوصا این سفر انجام دادن بدون توجه به شرایط وخدمات ویزه. سفر رو برای خودمون تلخ نکردیم و خاطرات خوب و شیرین برای خودمون ساختیم !54 
در واقع ما خوب دیدیم نیمه پر را دیدیم و این خوب دیدن ما بود که نادیده گرفته شد !34 نتیجه اخلاقی برای خوانندگان با توجه به اینکه وقتی ادها میتونن دور هم و باهم خوش بگذرونند خاطره خوب بسازند دیکه مهم نیست کجا با کی باچه خدماتی وچه با البرز من چه بی البرزمن چه با البرزتو چه البرز یکی دیگه برن سفر !40 !30 ادمها برای نگه داشتن هم باید تلاش کنند واین تلاش کردن شهامت میخاد وکسی که شهامت داره هم میتونه عذر خواهی کنه !27 گروه البرزمن اگر امکانات جور نبود اگر ترافیک بود اگر نا خواسته برنامه ریزی ها بهم خورد خواستن امکانات اولیه تقاضای زیادی نبود ما داشتیم که بابت طلب کردنش محکوم شیم !4 توی این سفر روح خیلی ها در گیر شده که حالا حالا هام درگیر میمونه اقا شهام خدارو شکر نبودی روحت ازاده !2
در واقع ما خوب دیدیم نیمه پر را دیدیم و این خوب دیدن ما بود که نادیده گرفته شد !34 نتیجه اخلاقی برای خوانندگان با توجه به اینکه وقتی ادها میتونن دور هم و باهم خوش بگذرونند خاطره خوب بسازند دیکه مهم نیست کجا با کی باچه خدماتی وچه با البرز من چه بی البرزمن چه با البرزتو چه البرز یکی دیگه برن سفر !40 !30 ادمها برای نگه داشتن هم باید تلاش کنند واین تلاش کردن شهامت میخاد وکسی که شهامت داره هم میتونه عذر خواهی کنه !27 گروه البرزمن اگر امکانات جور نبود اگر ترافیک بود اگر نا خواسته برنامه ریزی ها بهم خورد خواستن امکانات اولیه تقاضای زیادی نبود ما داشتیم که بابت طلب کردنش محکوم شیم !4 توی این سفر روح خیلی ها در گیر شده که حالا حالا هام درگیر میمونه اقا شهام خدارو شکر نبودی روحت ازاده !2 لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
زمان ایجاد صفحه: 0.308 ثانیه