سفرنامه تور آبشار هفت خوان مورخ 1398/06/08

سفرنامه تور آبشار هفت خوان
مورخ: 1398/06/08
راهنما: امیر گوهرشناس

برا کسایی که سفر میکنن، روز سفر از بهترین روزهای زندگیشون هست. مخصوصا اینکه اون سفر با همسفرای باحال و پرانرژی باشه
امروز جمعه هست و قرار هست که با تعدادی از همسفرای خوب البرزمن به مقصد آبشار هفت خوان سفر کنیم.
اولین ساعات روز هست و همسفران پرانرژی به محل قرار می آمدند. بعد از آمدن تمامی همسفران حرکت ما بسمت جاده چالوس آغاز شد. مقصد ما نزدیک است، بنابراین برنامه معارفه را سریع شروع میکنیم. دوستان به جلوی اتوبوس می آمدند و از اسم و رسم و حرفه خودشون میگفتن، همچنان که معارفه ادامه داشت، جاده را پیش رفتیم تا به سد امیرکبیر رسیدیم. بعد از آن به رستوران برای صرف صبحانه رسیدیم. صبحانه را با چشم انداز زیبای سد نوش جان کردیم و بعد از آن سوار اتوبوس شدیم و راه را ادامه دادیم. معارفه همچنان ادامه داشت تا به محل مورد نظر رسیدیم و باید از ماشین پیاده میشدیم. وسایل را آماده کردیم و برای یک پیاده روی کوتاه در کوهستان البرز حرکت خود را شروع کردیم.
مسیر آبشار هفت خوان از دره هست و راه رسیدن به آن نسبتا صاف هست و با حدود 1/5 ساعت پیاده روی میتوان به آن رسید. از روستا گذشتیم و وارد طبیعت شدیم. مسیر از کنار رود ادامه دارد و در بعضی نقاط باید از آن گذر کنیم.


حجم آب رودخانه زیاد نیست و براحتی میتوان از عرض آن گذشت.
مسیر را پیش رفتیم و در بعضی جاها که حوضچه ای تشکیل شده بود آب بازی هم کردیم، آب بسیار خنک بود و براحتی نمیشد در آب رفت. اما تعدادی از همسفران تصمیم جدی گرفتند و وارد آب شدند.
با گرفتن عکس و ثبت لحظات به یاد ماندنی زمان میگذشت و مسیر را پیش میرفتیم.




ساعتی بعد به آبشار رسیدیم. بعضی از دوستان بی درنگ بسمت آبشار رفتند و ما بقی برای خوردن نهار آماده شدند.
ساعاتی در کنار آبشار بودیم و با آرامش کامل به استراحت پرداختیم. چای آتشی تو طبیعت جایگاه خودش رو داره و نمیشه براحتی ازش گذشت.


بعد از نهار و استراحت و گرفتن چند فیلم و عکس برای برگشت آماده شدیم. همگی همسفران هم تلاش کردند و زباله هایی که در آنجا بود را جمع کردند و با خودشون به پایین آوردند. مسیر برگشت برای هسمفران آشنا بود و با سرعت بیشتری حرکت میکردیم. ساعتی بعد به اتوبوس رسیدیم و کاپیتان نیک پیمان منتظر ما بود.
سوار اتوبوس شدیم و بسمت کرج حرکت کردیم. در راه برگشت با بازی و مسابقه زمان را گذارندیم و پس از ساعتی به کرج رسیدیم. با رسیدن ما به محل دفتر این سفر هم به پایان رسید،ولی به رسم شعار همیشگی البرز من
سفر پایان ندارد....
با تشکر از همکاران خوبم در این سفر
مونا حق نژاد
محسن دلیر
با سپاس
امیر گوهرشناس مقدم