× تصاویر و سفرنامه های تور های پاییز 98

سفرنامه تور کوهنوردی قله پهنه حصار مورخ 1398/07/05

بیشتر
4 سال 6 ماه قبل #2291 توسط travelloug
سفرنامه تور کوهنوردی قله پهنه حصار
مورخ: 1398/07/05
راهنما: مریم فرزام

کوه بهترین اتفاق این روزهاست، و "پاکوب" زیباترین حالت فراموشی... انگار در حال عبور که باشی همه چیز فراموشت میشود.
فراموش می کنی کجای جهان ایستاده ای و دلواپسی های زمان از یادت می رود .
پنجم مهرماه اولین جمعه پاییزی عزممان را جزم کرده ایم برای صعود به قله زیبای پهنه حصار.
ساعت پنج صبح است و با رسیدن همراهان جدید و قدیمی به سمت جاده چالوس حرکت می کنیم .
مهمترین مسیر های صعود به قله پهنه حصار عبارتند از
– جبهه شمال شرقی، از جاده امام زاده داود و روستای سنگان
– جبهه جنوبی، از جاده چالوس و روستای واریش
– جبهه غربی، از جاده چالوس و روستای خور
– جبهه غربی، از جاده چالوس و روستای چاران
– جبهه جنوب غربی، از جاده چالوس و روستای کندر
مسیر انتخابی ما روستای خور است.
پس از روستای آدران ، از سمت راست جاده وارد جاده خور میشویم.با پشت سر گذاشتن پیچهای جاده ساعت ۶.۲۰ به روستا می رسیم . برخلاف روزهای تعطیل ظاهرا روز خلوتی ست.البته با رسیدن به نگهبانی متوجه میشویم انگار روستاییان اجازه بازدید آبشار را نمیدهند ولی کوهنوردان می توانند وارد شوند...
با اینحال تابلوئی هم برای تذکر به گردشگران مبنی بر رعایت ساده ترین اصول گردشگری نصب شده است.
نمیدانم احترام به فرهنگ و اعتقادات جامعه محلی ، احترام به طبیعت و ... چقدر دشوار است که روستاییان را مجبور می کنیم به راه ندادن گردشگران... این چندمین روستاست... خدا رو شکر کوهنوردان هنوز هم قابل اعتمادشان هستند.
با سر قدمی آقای امینی زاده که امروز برای همراهی افتخار داده اند و عقبداری اقای ابراهیمی حرکت را آغاز می کنیم و از کنار نهر آب به سمت یال صعود حرکت می کنیم .
شیب مسیر خیلی تند نیست و پاکوب مشخصی دارد .


صبحانه را در پناه سنگ ها و تا قبل از بالا آمدن بیشتر آفتاب نوش جان می کنیم . از خودمان می گوییم با دوستان جدید آشنا می شویم. دوستان قدیمی تر هم که هربار نکته ای جدید دارند. اینبار متوجه میشوم آقا سعید هم آذر ماهیست ! چهار نفر از همنوردان جدید هم گویا اولین بارست قدم در پاکوب گیرایه کوهستان گذاشته اند و قرار است با همت والایشان اولین سه هزاریشان را صعود کنند . به راه می افتیم و هر از گاهی هم استراحتی کوتاه ...




گویا امروز سورپرایز تولد هم داریم . دویست متر مانده به قله پنهانی کیک را به اقای پیر هادی که کمی سریعتر حرکت میکند میسپاریم تا جلوتر برود و کیک را بچیند..آقا محسن با توجه به شلوغی قله!! قله فرعی را انتخاب کرده و مراسم تولد نسترن و اقا کیاوش را کمی دورتر بر قله فرعی برگزار می کنیم با امید به صعودهای بلندتر و روزهای شادتر برای هردوعزیز.


پس از خوردن کیک و کمی استراحت برای گرفتن عکس یادگاری به سمت قله اصلی حرکت میکنیم و ساعت ۱۳ به پهنه حصار می رسیم .


رویه قله دور دست ها را می بینیم وقتی که ابرهای بالای سر آرام آرام گذر می کنند غرق در عظمت خلقت می شویم.
ایستاده ای رو به آسمانی باز میان آرام ترین نقطه دنیا. سختی ها را پشت سر گذاشته ای سرما و گرما را حس کرده ای برای اینجا. برای کوهستان.
برای لحظه ای اینجا نشستن و سکوت کردن.و این لحظه دنیا دنیا ارزش دارد به پیش چشم کوهنورد. دنیا دنیا حرف دارد کوهستان با تو.
و حالا حالمان خوب خوب است. کوله بر شانه ها گرفته و خداحافظ می گوییم کوهستان را.
جسممان خسته است اما روحمان سبک بال بر می گردد از کوهستان.


از همان مسیر رفت ، فرود را آغاز میکنیم کمی پایین تر در جای مناسبی توقف می کنیم و ناهار را نوش جان می کنیم. با توجه به خستگی دوستان توقفهای برگشتمان کمی بیشتر شده و با تاریک شدن هوا به انتهای یال می رسیم و پاکوب کنار نهر را در تاریکی طی می کنیم که این هم به نوبه خود تجربه ای زیباست برای همنوردان، کوهستان در دل تاریکی شب و سکوتی به عمق عظمت کوهستان...
ساعت ۱۹.۴۰ به مینی بوس و آقای دهقان رسیده ایم.
پهنه حصار با همه سکوتش می گوید:
برو، برگرد که زندگی در انتظار توست…
و قله زیبا با همه خاطرات شیرینی که برایمان ساخته در پیچ و خم جاده گم می شود .
آقای فرامرزی قرارست برایمان شیرینی افتتاحیه کفشهایش را بگیرد که به علت دیر شدن و ترافیک جاده موکول به برنامه بعدی می شود بدون شک هیچکداممان هم فراموشمان نمی شود!
آدم های هم‌فرکانس همدیگر را پیدا و جذب می کنند، حتی از فاصله های دور. کوهنوردان هم‌فرکانس هستند چون نگرش تفکر و منش مشترکی دارن و این خصلت هر کجا که باشن، دور هم جمع‌شان می کند.
به میعادگاهمان رسیده ایم و می دانیم صعود بعدی باز هم دور هم جمعمان می کند.

سفر پایان ندارد...

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

زمان ایجاد صفحه: 0.099 ثانیه