سفرنامه تور روستای حسنجون مورخ 1398/08/17

سفرنامه تور روستای حسنجون
مورخ: 1398/08/17
راهنما: احمدرضا هاشمی


صبح دل انگیز بود و خاص، صبحی بسی شاداب و گویای این که روز دلچسب خواهد بود.
ساعت ۶:۴۰ آزاده خانم مادری مهربان و دخترشان اولین نفراتی بودند که منتظر شروع جذاب سفر باشند. کم کم تمامی اعضا به جای خود تکیه داده و سفر را آغاز کردیم. پس ازمدتی رسم جذاب معارفه در تورآغاز شد و یک به یک آمدند و رفتند از مهارت ها و بهترین سفرشان صحبت کردنند، در حین اجرای معرفه ناگزیر به رستوران رسیدیم برای میل کردن صبحانه که هوای خنک و دلچسب طالقان ،صبحانه را دلچسب تر کرد.


بعد از میل کردن راهی مقصد پاییزی و جذاب خود شدیم که برای دیدن زیبایی های خاص و اولین برف روی کوههای البرز پیاده شدیم و به نگاه کردن و شنیدن توضیحاتی پرداختیم،
حال به روستا رسیدیم و باید کوله بار سفر را برمیداشتیم تا درختان پاییزی و خزان برگ ها را در کوچه باغ های روستا مشاهده کنیم، پس از مدتی قدم زدن همسفرها، شگفت زده از زیبایی این روستا سریعا دست به دوربین شدند تا خاطره های خود را ثبت کنند، سپس در کوچه باغ ها همراه با رقص برگ ها قدم زدیم تا به مکانی برای استراحت برسیم ، در همین حال آقا کیوان با ایجاد نسیم بر رقص شعله های آتش می افزود و لذت خوردن چای آتیشی برای ما بیشتر شد.






همچنان به دنبال کشف زیبایی های نهفته در دل روستا قدم زنان به سمت چشمه ای گوارا که حدودا یک ساعت راه بود، رهسپار شدیم و همسفران اززیبایی مسحور کننده طبیعت بکر لذت میبردند تا به نقطه ی مد نظر رسیدیم که تمام وقتمان صرف خوردن و جمع کردن آلو شد و رهسپار مکان استراحت برای میل کردن غذایی شدیم که تمام مسیر به فکرش بودیم.






کنار آتش به گفت و گو پرداختیم و خندیدیم و چایی نوش جان کردیم و بعد از نوش کردن به جمع آوری زباله ها پرداختیم. در راه برگشت کل کل دو مادر و فرزند در مسابقه قابل تحسین و دیدنی بود. همچنان شاد وسر حال به دفتر البرز من رسیدیم که ای کاش سفر بیشتر ادامه میافت تا همصحبتی با دوستان عزیز بیشتر میشد.

آبان ۹۸ روستای حسنجون
احمدرضا هاشمی