سفرنامه تور جنگل دالفک مورخ 96/5/6

سفرنامه تور جنگل دالفک
مورخ 96/5/6
راهنما: محمدرضا زمان فر




سفر آغاز یک راه است
نه پروازی میان مبدأ و مقصد
گذاری نرم و آرام است
بین مبدأ و مقصد
میان بودن و رفتن
شدن تا اوج انسانی

صبح روز جمعه 6 مرداد ماه ساعت 5 صبح سفرمان را شروع کردیم با کاپتان بیگدلی بزرگ
2 تا از هم سفرها هم هشتگرد به ما پیوستند
کمی استراحت کردیم و در جاده قزوین الماس درخشیدن کرد ( رستوران الماس)



صبحانه لذیذی میل کردیم و حسابی خواب ها از چشمانمان پرید و پر انرژی رفتیم برای معارفه و آشنا شدن خانواده جدیدمان با هم
از خودمان گفتیم و توانمندی های منحصر به فردی که داریم
در اواسط معارفه همسفر عزیزمان آزاده خانم که تولدشان بود، سمیه خانم خواهر آزاده تدارک کیک و کلی بادکنک دیده بود
کلی شاد شدیم و برای آزاده خانم آرزوی عمری پر از آرامش و شادی کردیم
تا به خودمان آمدیم به شهر بادها منجیل رسیدیم و همکارم خانم شکاریان در مورد تپه باستانی مارلیک و جام مشهور مارلیک که در ورودی میدان توتکابن هم نمادی از از این جام ساخته شده صحبت کرد و آقا سهیل هم در مورد منجیل و سد سپید رود و اصول طبیعت گردی بدون رد پا صحبتی کرد تا به توتکابن رسیدیم
درفرصتی که مینی بوس ها بیایند توجه مان به شروع مسابقات دوچرخه سواری جلب شد که در مسیر هم چند کیلومتری دوچرخه سواران رو هم راهی کردیم



در مسیر هم از رقص باد در شالیزار ها و تماشای دره های زیبا لذت بردیم تا به محل پیاده روی رسیدیم
کوله ها به دوش وارد جنگل های زیبای هیرکانی در دامنه جنوبی قله درفک شدیم



در ابتدای مسیر که وارد جنگل شدیم چند دقیقه حرکات نرمشی برای آماده شدن پیمایش داشتیم
هوای جنگل بسیار خنک و مساعد بود همراه با صدای پرندگان جنگلی، نسیمی خنک و منظره ای وصف ناپذیر...












چند توقف در مسیر داشتیم و برای همسفران از گونه های گیاهی , قارچ ها و موریانه ها و تاثیری که در طبیعت دارند ودلایل حفظ این میراث 7 ملیون ساله ( جنگل های هیرکانی) برای همراهان گفتیم



بعد از حدود 2 ساعت به محل کمپ رسیدیم از زیبایی این محل همین بس که ما را به یاد مناظری که در کارتون کودکیمان ( بچه های کوه های آلپ) انداخت



در میان سایه درختان استراحتی کردیم و نهار میل کردیم چای آتشی دبشی که خانم شکاریان و آقا سهیل همکاران عزیزم زحمت آماده کردنش را کشیده بودند و بسیار خوش طعم بود نوش جان کردیم



همسفر عزیزمان میلاد جان تنبک همراه آورده بود
علی آقا و سهیل هم با صدای خوبشان میلاد را همراهی کردند و کلی لذت بردیم
در پایان چند عکس زیبا دسته جمعی از مناظر زیبای آن جا گرفتیم و حرکت به سمت جاده









با جنگل زیبا وداع گفتیم به سمت توتکابن
در مسیر برگشت توقفی در منجیل میان باد دلپذیر و شدید داشتیم و خرید زیتون
پذیرایی با شربت خوش طعم بیدمشک که سهیل جان زحمت آماده کردنش را کشیده بود چاشنی مسیر برگشت شد
در اتوبان قزوین کرج هم بعد از کمی استراحت کلی شادی کردیم تا به میعادگاه البرز من جایی که سفر پایان ندارد رسیدیم .

در پایان از همه همسفران عزیزم بابت این همه انرژی مثبت و محبتشان و آقای بیگدلی برای رانندگی عالی تشکر می کنم
و تشکر ویژه از آقای سهیل صالحی و خانم فتانه شکاریان هم کاران عزیزم بابت زحماتشان در اجرای هر چه عالی تر این سفر
دلتون هیشه شاد
لبتون همیشه خندان