× تصاویر و سفرنامه تورهای زمستان 93

سفرنامه تور آبشار خور (سیجان) مورخ 93/10/19

بیشتر
9 سال 3 ماه قبل - 9 سال 3 ماه قبل #1153 توسط travelloug
سفرنامه تور آبشار خور (سیجان)
مورخ 93/10/19
راهنمای تور:میثم کریمی نیا

صبح یه روز نسبتا خنک زمستونی سوار بر رخش سفید آقای کریمی به همراه فرشاد همکارم و همسفرای خوب البرز من به سمت آبشار خور حرکت کردیم. تو مسیر توضیحاتی در مورد تاریخچه جاده چالوس و ویژگی های اون به دوستان همسفر داده شد و برای صرف صبحونه در کنار سد زیبای کرج توقف کردیم.
یه منظره زیبا
یه جمع پر انرژی و دوستانه
یه صبحونه خوشمزه... !40
بعد صرف صبحانه توقفی در مسیر داشتیم تا همسفرا کم و کسری های ناهار رو تهیه کنن و بعدش مراسم معارفه رو شروع کردیم تا با همدیگه بیشتر آشنا بشیم، معارفه با چاشنی خاطره اولین روز مدرسه، یکی معلمش رو فراری داده بود، یکی اشک ریخته بود، یکی گرسنه مونده بود و یکی هم خودکفا خودش تنهایی رفته بود مدرسه.
نزدیکای دره سیجان بودیم که متاسفانه به دلیل یخ بستن جاده و عدم نمک پاشی از سوی اداره راه ماشین ما هم مثل بسیاری از ماشین ها امکان ادامه مسیر به سمت خور رو نداشت پس به ناچار مجبور به تغییر برنامه شدم و دره سیجان رو به عنوان مسیر جایگزین برای سفرمون انتخاب کردم. !38

پیاده روی خودمون رو در دره زیبای سیجان که اینبار پوشیده از برف هم بود در مسیر رودخانه ادامه دادیم. تا به اولین بخش هیجانی سفر رسیدیم، عبور از روی رودخانه، اونم با آب سرد! !30














به همدیگه کمک کردیم تا به سلامت از روی رودخونه عبور کنیم. کمی مسیر رو ادامه دادیم تا به محل دوم عبور از رودخانه رسیدیم، یه بخش هیجانی دیگه رو هم به سلامت پشت سر گذاشتیم تا به محل آبشار اول که محل پیش بینی شده برای توقف بود رسیدیم، زیر انداز رو پهن کردیم و آتیش رو برپا. بخشی از دوستان به استراحت پرداختن و بخشی از دوستان که هنوز شوق ادامه مسیر رو داشتن همراه من مجدد از رودخانه عبور کردن و بخشی از مسیر رو ادامه دادن که البته بسیار هم زیبا بود.



به نزد بقیه گروه برگشتیم و اونجا بود که یه چای آتیشی خوشمزه که فرشاد همکارم زحمتش رو کشیده بود انتظارمون رو می کشید. !5
چای رو خوردیم و به دلیلی سردی هوا مسیر برگشت رو در پیش گرفتیم تا به جایی که قبلن برای ناهار در نظر گرفته بودیم برسیم، دوباره عبور از رودخانه، دوباره هیجان و دوباره جیغ های ممتد یکی از همسفرای شجاعمون.اینبار بخشی از رودخانه رو طناب کشی کردم تا همسفرا راحت تر و با امنیت خاطر بیشتر بتونن از رودخانه عبور کنن و خدا رو شکر همگی به سلامتی از رودخانه عبور کردن تا به محل صرف ناهار رسیدیم.









در پناه یه صخره زیبا، کنار کندو های عسل، زیر آفتاب لذت بخش زمستونی، ناهار، بازیهای دسته جمعی و صد البته چای آتیشی، جای همه دوستانی که نبودن سبز
بعد از صرف ناهار و استراحت کم کم مسیر برگشت رو در پیش گرفتیم تا به وسیله نقلیه رسیدیم و حرکت به سوی کرج رو با چاشنی پک میوه های البرز من آغاز کردیم
عصر به کرج رسیدیم تا یه سفر دیگه با یه جمع دوست داشتنی دیگه از همسفرامون به پایان برسه و تنها خاطره اش برامون باقی بمونه...



کاش از روز ازل هیچ نمی دانستم
که هبوط ابدم از پی دانستن بود

چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت
همه ی طول سفر یک چمدان بستن بود...

شاد زید
Last edit: 9 سال 3 ماه قبل by alborzAD.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سمیه, MBZ

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
9 سال 1 ماه قبل #1165 توسط سمیه
کاش از روز ازل هیچ نمی دانستم
که هبوط ابدم از پی دانستن بود

چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت
همه ی طول سفر یک چمدان بستن بود...

مرسی میثم..

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1شهامmisha
زمان ایجاد صفحه: 0.088 ثانیه