× تصاویر و سفرنامه تورهای زمستان 94

سفرنامه تور شوش و شوشتر مورخ 8 الی 94/10/11

بیشتر
8 سال 3 ماه قبل - 8 سال 3 ماه قبل #1437 توسط travelloug
سفرنامه تور شوش و شوشتر
مورخ 8 الی 94/10/11
راهنمای تور: پویا ملاحسنی



آماده ی سفر شو و بند کفش هات رو محکم کن باید از کوهستان البرز دل بکنی و سری بزنی به آن سوی کوههای جوان صخره ای....
از دشت و کویری میگذری تا به دروازه ی ورود زاگرس برسی... کوهستان همچو جوان جویای نام سری پر باد دارد ، صخره ای و سر به هوا ، برف هرجا که مجالی پیدا کرده نشسته .........
از کوهها که بگذری به پهنه ای سبز میرسی و و خیلی زود با رگ های زندگی بخش این سرزمین دیدار میکنی... رود هایی که که بعد از گذر از دره ها و تنگه های سخت و پرپیچ و پر شیب حالا آرام و بی عجله به سمت آرامگاه زیبایشان خلیج فارس میروند... انگار که از قصد کمی معطل میکنند تا دشت و جلگه خوزستان رو حسابی سیراب کنند
رود ها زندگی میبخشند و و زندگی ها تمدن ها رو شکل میدهند...
از رودها که بگذری صدای فریادی خواهی شنید... صدای فریاد از هزاره های دور ... فریادی که نزدیک به دو هزارساله خاموش نشده
فریاد ابشارهایی که تمدنی بزرگ دست به ساختشان زده و تمدن های بسیاری از ان ها بهره بردند....











از آبشارها که بگذری .. سکوتی عجیب تو را در بر خواهد گرفت ... باز هم در زمان سفر میکنی و هزارسال آن طرف تر زنبیل برعکسی از خشت در انتظار توست
همچو کوهی که از روز اول بوده و هست و خواهد بود ،بی دغدغه از گذر زمان ، خشت هایش با تو صحبت خواهند کرد ، نابودم نکن ،نابودی من نابودی توست...









جای پای کودکی که در خشت ها جاودانه شده به تو میگه که پا همان پاست و ما همانیم که بودیم...
از معبد خشتی میگذری و به شکوهی که دیگر نیست میرسی... عروس کاخ های جهان باستان در جلوی چشمان توست با ستون ها ی سر به فلک کشیده و گاوهایی که از ان بالا به تو زل زده اند.. از بین ستون ها به جلو حرکت میکنی و پادشاه هخامنشی رو بر تخت نشسته روبوری خود میبنی...









در بلندای شکوه از دست رفته ، قلعه ی غارت محکم و استوار ایستاده...



بر خلاف ظاهر جذاب بیرونی اش از داخل تهی و نه چندان جذاب هست .....
آهت را بکش و راهت را ادامه بده... در این سفر انگار که رود های بازیگوش با تو سر شوخی دارند در تعقیب و گریزی داعمی از پلی میگذری و باز همان رود و پلی دگر ... رودی دگر و پلی دگر
بیشتر به سمت غرب میروی و همنشینی بی نظیر جنگل و کویر رو به نظاره مینشینی...





کمی سکوت و تامل و باز هم میروی
حال هوای راه انگار که تغییر کرده .. هوا بوی خون گرفته انگار... خونی که خیلی هم کهنه نیست و هنوز زخمش خوب نشده... از جنگل که میگذری دشتی روبروی توست که 8 سال با خون مردمش سیراب شده...
مردمی که باز هم میخندند و با روی خوش به تو خوشامد میکویند و در را به رویت باز میکنند





قلعه ای ساخته شده از نی و مهر و دوستی روبروی توست.. سر خم میکنی و وارد میشوی
ماهی و قهوه و آغوشی پر از صفا ....
شوق زندگی و سروی که دارد قامت راست میکند را به خدا میسپاری
کارون نورانی و رویایی تو را میخواند
شهر پل ها و نورها
تو در توی بازار و بوی ماهی و خرما و حلوا ... کباب گنجشک و سار...
قبل از رفتن از شهر کمی درنگ میکنی و تندی طعم فلافلی رو میچشی که فقط در لشکر آباد تجربه خواهی کرد....
از شهر هم میگذری و باز هم کارون کنار توست....
خیلی زود چهار روز سفر لا به لای بارون و مه میرود که تمام شود... دوباره به کوهستان میرسی ، آسمان سنگین از برف و هوا سرد از سوز و جاده ای که تو را میخواند با داستان هایی که تمامی ندارند ، داستان های نازنینی که دور از قصه ی برف و سوز در جمع گرم همسفرهات شکل میگیرند
راه تمامی ندارد و داستان هم ، ولی شاید کمی استراحت پای کوه البرز جانی دوباره بده و پایی برای رفتن چون راه تو را میخواند... !35







Last edit: 8 سال 3 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

  • رها افشار
  • رها افشار's Avatar
  • بازديد كننده
  • بازديد كننده
8 سال 2 ماه قبل #1448 توسط رها افشار
یکی از سفرهای عالی البرز من همین سفر بود بخصوص در کنار لیدر محترم و توانا جناب اقای پویا ملا حسنی و خانواذه آقای مهندس محسن کاظمی که با اینکه لیدر نبودند اما با اقای ملا حسنی همکاری کرده و کمک میکردند . سپاس بر این مجموعه توانا

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.122 ثانیه

ارتباط با ما

    • تلفن : 34213531-026
    • موبایل : 09391725252
    • Email: info@alborzeman.ir
    • کرج، میدان سپاه ، به سمت سه راه گوهردشت ، بعد از خیابان بوستان ، ساختمان گلستان ، واحد یک